چکیده:
بایستی بر عقلانیت نیاز بشر به دین توجه داشت. زیرا محدودیتهای وجودی و معرفتی و نیاز
بشر به جاودانگی، و نقش دین در پاسخدهی به نیازهای اساسی او، تبیین کننده چنین عقلانیتی
است. همچنین با توجه به تکثّر عقلانیتهای نظری، عملی و ابزاری که دارای روابط عرضی و
طولی هستند، میتوان از تنوع عقلانیت دینی در اشکال نظری، عملی و ابزاری آن سخن گفت.
از سوی دیگر، تنوع نظام اعتقادات دینی در سه حوزه باورها، احکام و اخلاق، این امکان را ایجاد
میکند تا بتوان در هریک از این حوزهها از سطوح مختلف عقلانیت دینی سخن گفت. در زمینه
باورها میتوان از سطوح عقلانیت باورهای بنیادی، میانی و حاشیهای که دارای روابط تشکیکی
معرفتی و وجودی هستند سخن گفت که در آنها، عقلانیت باورهای بنیادی در بالاترین سطح
بوده و باورهای حاشیهای بهره کمتری از عقلانیت دارند. در حوزه اخلاق با ملاحظه نقش دین
در کلیت اخلاق، میتوان این نقش را در قالب عقلانیت نظری در معنادهی بیشتر به مبانی و
اصول اخلاقی، و در قالب عقلانیت عملی، ارزششناختی و وظیفهشناختی در تعیین چهارچوب
های لازم و ضمانتهای کافی برای افعال اخلاقی دانست. عقلانیت دینی در حوزه احکام به این
است که بخش عمدهای از دین، احکام عبادی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است؛ یعنی دین بر
انجام اعمال اخلاقی شایسته و ترک اعمال ناشایست دستور میدهد که این امر، بر بعد و کارکرد
اجتماعی دین دلالت میکند و عقلانیت عملی و ابزاری آن را تامین مینماید. نتیجه اینکه
عقلانیت دینی حقیقتی متکثر و تشکیکی و دارای سطوح و لایههای مختلف بوده و کارکردهای
گوناگونی دارد.
The question of religious rationality is to ask of logical coherency of religious beliefs system. In this case، first it should be emphasized on rationality of human’s needing to religion، since human’s ontological and epistemological restrictions and his/her needing to immortality، and the role of religion for replying his/her fundamental requirements، explains such rationality. By considering plurality of theoretical، practical and instrumental rationalities that have latitudinal and longitudinal relations، we can speak of variety of religious rationality in theoretical، practical and instrumental forms. On the other hand، plurality of religious system of teachings in three realms of beliefs، morality and religious acts makes possible to speak of religious rationality in each of these realms. Concerning beliefs، we can discuss on the level of rationality of fundamental، intermediate and marginal beliefs which have gradual ontological and epistemological relations. In this level، the rationality of fundamental beliefs is in the highest stage، and then intermediate and finally marginal beliefs have less rationality. In morality، by considering the role of religion in its totality، it is possible to take into account such role in the form of theoretical rationality، for increasing the meaning of foundation and principles of morality، and in the form of practical rationality for determining required frameworks and adequate warranty for moral acts. Religious rationality concerning religious acts is related to this fact that most part of religion consists of social، political، economic and worshiping acts and judgments which indicate social and functional aspect of religion، and justifies its practical and instrumental rationality. Consequently religious rationality is a gradual and plural reality and has different levels، virtues and functions.
خلاصه ماشینی:
در اینجا با نظر به این تعریف میتوان گفت عقلانیت دینی انطباق کلی تعالیم دینی با اصول کلی عقلانی و نتیجه بخشی آنها در تامین نیازهای اساسی بشری است؛ ضمن اینکه کمیت و کیفیت عقلانیت دینی باورها از احکام، و آنها نیز از اخلاق متفاوت است که همین امر، تفاوت نقش عقلانیت نظری، عملی، ابزاری و ارزشی را نمایان و برجسته میسازد.
ویژگی پنجم، دلبستگی بیشتر توده مردم به این نوع از باورها و درمقابل توجه اندیشمندان به گونه میانی و بنیادی باورهاست؛ یعنی باورهای حاشیه ای به واسطه ارتباط نزدیک و بیشتر با زندگی روزمره و معیشت مردم و احتمالا نتایج آنی که از آنها بدست میآید و نیز امکان تصور و فهم آسان آنها برای اذهان توده مردم، برای آنها اولویت داشته، اهمیت خاص و کاربرد بیشتری دارند، و حتی هستند کسانی که به واسطه اشتغال ذهنی به اینگونه باورهای حاشیهای، از دو نوع میانی و بنیادی غافل شده و لذا دین را از طریق باورهای حاشیهای مورد فهم و بازخوانی قرار میدهند.