چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر هنجارشکنی در میان دانشآموزان پسر و دختر دبیرستانی شهر اهواز در سال 1394-1393 انجام گرفته است. در چارچوب نظری تحقیق از نظریههای کنترل اجتماعی، نظریهی همنشینی افتراقی ساترلند، نظریهی یادگیری اجتماعی تارد، نظریهی پیوند اجتماعی هیرشی، نظریهی آنومی دورکیم، مرتون، پارسونز و ویلیام گود و نظریهی هگن استفاده شد. مطالعه به روش پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. حجم نمونه 375 نفر است که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب گردیده است. نتایج تحلیل آماری دادهها نشان داد که، بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، دلبستگی به والدین، تعلق به مدرسه، دینداری و نظارت والدین با هنجارشکنی رابطهی منفی و معکوس وجود دارد؛ همچنین بین جنس، از همگسیختگی خانواده، معاشرت با دوستان هنجارشکن و استفاده از رسانههای ارتباطجمعی رابطهی مثبت و مستقیم وجود دارد. تنها بین متغیر تفاهم والدین با هنجارشکنی رابطهای مشاهده نشد. فرضیات مطرح شده 6/52 درصد از واریانس هنجارشکنی دانشآموزان را تبیین کردهاند.
خلاصه ماشینی:
نتایج تحلیل آماری دادهها نشان داد که، بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، دلبستگی به والدین، تعلق به مدرسه، دینداری و نظارت والدین با هنجارشکنی رابطهی منفی و معکوس وجود دارد؛ همچنین بین جنس، از همگسیختگی خانواده، معاشرت با دوستان هنجارشکن و استفاده از رسانههای ارتباطجمعی رابطهی مثبت و مستقیم وجود دارد.
نتایج تحقیق نشان میدهند که دانشآموزان شهرستان خواف در مقایسه با دانشآموزان شهر بیرجند از پایبندی بیشتری به هنجارهای دینی، احساس آنومی کمتر، فرصتهای خانوادگی معدودتر، پیوند با خانواده، مدرسه و جامعه بیشتر، ارتباط با دوستان هنجارشکن کمتر و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی پایینتری برخوردارند، که به نظر میرسد علت آن را باید در ساخت سنتیتر جامعهی خواف جستجو کرد (اسفندیاری، 1385).
Cochran face validity جدول 2: مقدار آلفای کرونباخ متغیرهای فاصلهای تحقیق نام متغیر آلفای کرونباخ هنجارشکنی 90/0 پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی عینی 74/0 پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی ذهنی 83/0 وابستگی به والدین 89/0 تعلق به مدرسه 92/0 دینداری 83/0 استفاده از رسانههای ارتباط جمعی 70/0 معاشرت با دوستان هنجارشکن 72/0 نظارت والدین 91/0 تعریف مفاهیم و عملیاتی نمودن متغیرهای پژوهش الف) متغیر وابسته متغیر وابسته با تکیه بر آراء دورکیم، پارسونز و مرتون در نظر گرفته شده است.
نتایج بدست آمده در جدول 10 بیانگر آن است که بین دو متغیر استفاده از رسانههای ارتباطجمعی و هنجارشکنی دانشآموزان رابطهی مثبت و معنیداری وجود دارد.
این نتایج نشاندهندهی آن است که فرضیهی مذکور تأیید شده است؛ مبنی بر اینکه بین دو متغیر معاشرت با دوستان هنجارشکن و هنجارشکنی دانشآموزان رابطهی معنیدار و مثبتی وجود دارد.