خلاصه ماشینی:
اما به رغم خصومت ساسانیان نسبت به دولت اشکانی و جدایی که بین پارتیان و پارسیان دو منطقه شمالی و جنوبی وجود داشت و به قول رومن گیرشمن «مغاکی که دو جامعهی ایرانی را از هم جدا میکرد، بسیار عمیق بود و با وجود گذشت قرونی که پارتیان اشکانی تاج و تخت را حسن پیرنیا، ایران باستان، ج 3، تهران، دنیای کتاب، 1362، ص 2184 یارشاطر، همان، ص 583 پیرنیا، ص 2573-2571 صفا، همان، ص 531؛ یارشاطر، همان، ص 586-585 مریم میراحمدی، کتابشناسی تاریخ ایران در دوران باستان، تهران، امیرکبیر، 1369، ص 52 در دست داشتند، هرگز پر نگردید» 1 و منجر به ضبط نشدن اسناد و مدارک تاریخی مربوط به حکومت پانصد ساله اشکانی «به دست ایرانیان متمدن و شهرنشین» جنوبی شد» 2 ، برای فقدان اسناد و مدارک پارتی عوامل دیگری را نیز میتوان برشمرد؛ از جمله وضعیت دربار پارت که بنا به خصوصیت بیابانگردی این قوم از پایتختی به پایتخت دیگر نقل مکان میکرد و نیز جنگهای داخلی بسیاری که در میان آنها روی میداد و منجر به غارت مکرر تیسفون میشد 3 .
پیگولوسکایا، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمه عنایتالله رضا، تهران، علمی و فرهنگی، 1372، ص 28 و 35-34 و 93 زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ص 352؛ پیرنیا، ص 2655؛ راوندی، ص 573-572؛ سایکس، ص 493؛ مشکور، ص 148؛ دیاکونف، اشکانیان، ص 101 ما در مجموع وضع این پولیسهای یونانی در زمان تسلط پارتها عملا تغییر کرد و در درون شهرها به تدریج دگرگونیهای عمیقی روی داد؛ شوراهای شهری سرشت پیوستگی و یکپارچگی خود را از دست دادند و علاوه بر اهالی یونان و یونانی زبان شهرها که در اداره امور پولیسی آنها شرکت داشتند، نمایندگان مردم بومی نیز به درون آنها نفوذ کردند و در درجهی نخست ایرانیان و آرامیان در اداره امور پولیسی شهرها شرکت یافتند.