چکیده:
غایتانگاری و آیندهنگری بهعنوان امری فطری، همواره انسان را به پژوهش در کشف اسرار و رموز پدیدههای عالم، نظام هستی و وجود خود وادار کرده است. اگر پرسشگری در ساختار ذهن انسان نبود و اگر ذهن انسان، در طلب هدف و غایت نبود، گره از هیچ مشکلی در سراسر عالم انسانی گشوده نمیشد. علامه جعفری با ارائۀ الگوی «حیات معقول» بهعنوان هدف متعالی جامعۀ بشری، فلسفۀ هستی انسان را، انتقال از حیات معمول به حیات معقول میداند. حیات معقول، حیات آگاهانهای است که نیروها و فعالیتهای جبری و جبرنمای حیات طبیعی را با برخورداری از آزادی اختیار، در مسیر اهداف تکاملی نسبی تنظیم میکند و شخصیت انسانی را که بهتدریج در این گذرگاه ساخته میشود، وارد هدف اعلای حیات خواهد کرد. این هدف متعالی، شرکت در آهنگ کلی هستی وابسته به کمال برین است. جلوۀ عالی حقیقت رو به کمال، حیات آگاه نسبت به حقایق والای هستی، رهیدن از دام کمیتها و ورود به آستانۀ ابدیت از ویژگیهای حیات معقول هستند. هدف این نوشته، تحلیل هدف متعالی انسان و راههای وصول به آن در اندیشۀ این متفکر است.
As primordial human instincts, teleology and foresight have always persuaded man to investigate on the secrets of the phenomena of the world, cosmos and his own existence. If man was not a questioner by his nature and human mind was not of a teleological bent no problem would ever be solved. By proposing the pattern of intelligible life as the ideal human life, Allameh Muhammad Taqi Jafari interprets the philosophy of human existence based on a fundamental shift from the ordinary life to an intelligible life. Intelligible life is a conscious life which canalizes deterministic and pseudo-deterministic forces and activities of natural life into the course of relative evolutionary goals through the development of liberty which flourishes in human will as it would assist human self, which is gradually developed in this process, to realize the Ultimate Telos of Life, i.e. participation in general cosmic movement toward Supreme Perfection. Perfectionism, consciousness of the noble truths of existence, breaking the reign of quantity and entering the sphere of eternity are among the key characteristics of intelligible life. This article seeks to depict Jafari's view of the transcendent goal of human life and the ways leading to it.
خلاصه ماشینی:
حيات معقول ، حيات آگاهانه اي است که نيروها و فعاليت هاي جبري و جبرنمـاي حيـات طبيعـي را بـا برخـورداري از آزادي اختيار، در مسير اهداف تکاملي نسبي تنظيم ميکند و شخصيت انساني را که بـه تـدريج در ايـن گـذرگاه سـاخته ميشود، وارد هدف اعلاي حيات خواهد کرد.
انسان به عنوان فاعل مختار نميتواند بدون هدفي نهايي، فعاليت هاي خود را سـامان دهـد و تنظيم کند، زيرا هر کس در کارهايي که انجام ميدهد، اهدافي دارد و از آنجا که تسلسل در اهداف ممکن نيست ، هدفي نهايي براي آن کارها در نظـر مـيگيـرد تـا بتوانـد بـه مقاصـد مختلف خويش دست پيدا کند؛ ولي در ميان همۀ آنها چيـزي وجـود دارد کـه بـالاتر از آن براي هيچ کس تصورشدني نيست و اين هدف غايي انسان خواهد بود.
بنابراين به نظر علامه جعفري، مقصود از عقل در حيات معقـول ، صـرف عقـل نظـري جزيي نيست ، اگر چه همين عقل ميتواند به عنوان يکي از وسايل ضروري و مفيـد در بعـد از حيات معقول به فعاليت بپردازد، زيرا حيات معقول آنچه را هست و ضرورت دارد يا بـه نحوي از انحا براي زندگي انسان مفيد است ، انکار نميکند، بلکه «آنچـه را کـه هسـت » بـا آنچه شايسته است ، وارد حيات انساني ميکند.