چکیده:
آرمانشهر در اصطلاح، یعنی جامعه یی که دارای ساختاری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و... باشد که بتواند حداکثر اعضای تابع خود را به حداکثر سعادت ممکن برساند. در واقع، نگارش آثار آرمانشهرگرایانه از این جهت نیست که نویسندگان این آثار امیدوار به تشکیل چنان ساختاری در کشور خود ـ یا در سرزمینی دیگر ـ باشند، بلکه بقول افلاطون، این آثار بمنزله الگویی هستند که کشورها هرچه از آنها استفاده کنند، بیشتر به هدف خود در سعادتشان میرسند. آرمانشهرگرایی با افلاطون آغاز شد و فلاسفه دیگر چه در جهان اسلام و چه در غرب، آن را دنبال کردند. در اینجا قصد نداریم به آرمانشهرپردازان مهم تاریخ فلسفه بپردازیم، بلکه هدف عمدة ما نگرشی بر تربیت کودکان در آرمانشهرهای مصلحان و فیلسوفان است. براساس آنچه بحث کنندگان از امر تربیت گفته اند، مدلو ل تربیتی دو معنا دارد؛ یکی معنای عام و دیگری معنای خاص. آرمانشهرگرایان تاکید بسیار زیادی بر آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان در هر دو معنا دارند و بر آن بعنوان وسیله عمده ایجاد تغییرات اجتماعی تکیه می کنند. آراء تربیتی افلاطون، ارسطو، آگوستین، فارابی، توماشو کامپلانا، توماس مور بعنوان نمایندگان شرقی و غربی تعداد پرشمار آرمانشهرگرایان مورد بررسی قرار گرفته است. اغلب آرمانشهرها از یک اصول کلی و منطقی پیروی میکنند؛ اتوپیاهای غربی در پاره یی از نکات جزئی، مانند دین و نوع نگاه آنها نسبت به انسان و خدا و... با آرمانشهرهای شرقی متفاوتند. در پایان ذکر این نکته خالی از فایده نیست که اغلب معنویت و الهی بودن، جان کلام مدینه های فاضله شرقی است؛ در حالی که مادیت و صرف زمینی و خاکی بودن، جان کلام اتوپیاهای غربی است و این امر در نگرش ایشان در تربیت کودکان نیز مشهود است. در کل آرمانشهرگرایی تاکید بسیار زیادی بر آموزش و پرورش دارد و بر تعلیم تربیت بعنوان وسیله عمدة ایجاد تغییرات اجتماعی آرام تاکید میکند.
خلاصه ماشینی:
"( 37 ) بعقیدة ارسطو پدران و مادران در پرورش منش کودکان نباید تنها به سودمندی دروسی مانند خواندن و نوشتن تأکید کنند، بلکه باید بیشتر به اثر تربیتی آنها توجه نمایند و همچنین به کودکان بیاموزند که آموختن این دانشها میتواند وسیلهیی برای فراگرفتن دانشهای دیگر باشد؛ مثلا هدف از آموختن نقاشی را اینگونه به کودکان بفهمانند که مردمان با آموختن نقاشی میتوانند بینش و ذوق زیباشناسی بیابند.
( 39 ) ارسطو در گام نخست، تربیت تن کودکان را توصیه میکند که شیر فراوان بهترین غذای آنان است و سپس به ورزش اشاره میکند و معتقد است برای اینکه بدن کودک راست به بار آید باید از اسباب و وسایل خاص استفاده کرده و ورزشهایی را به او آموخت ـ که از پس آن برآید.
بنابرین، در نظر ارسطو، تربیت انسان در حقیقت آماده کردن او برای زندگی اجتماعی است و به این وسیله شخص تربیتشونده میتواند با محیط طبیعی و اجتماعی خود سازگار شود.
( 56 ) نتیجهگیری در اکثر آرمانشهرهای جهان با مدینة فاضلة رؤیایی و تخیلی و غیرحقیقی مواجه هستیم؛ بعنوان مثال افلاطون که خود از نخستین نظریهپردازان آرمانشهر است، در آخر کتاب جمهوری ظاهرا دربارة عملی بودن طرح مدینة فاضله یا جمهوریت دچار تردید شده و میگوید: «ممکن است اساسا چنین شهری هرگز وجود پیدا نکند».
ر. ک: همانجا؛ میرزا محمدی، محمدحسن، «بررسی مقایسهای اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه افلاطون و فارابی»، فصلنامه روانشناسی و علوم تربیتی، ش2، س22، ص203ـ 227؛ کاردان، علیمحمد، سیر آراء تربیتی در غرب؛ فارابی، ابونصر، اندیشههای اهل مدینه فاضله، ترجمه سید جعفر سجادی."