چکیده:
تجدد، فراگیری و پیشوایی خود را از طریق فرایند توسعه و جهانیشدن دنبال میکند. در مقابل برخی منتقدان پارادایم توسعه، با ردّ مسیر تکخطی متجددشدن و قبول چندفرهنگگرایی، نسخههای بومی را برای فرهنگهای گوناگون تجویز میکنند. از مهمترین نتایج این رویکرد، تمرکز بر تکثرگرایی هویتی و بومیگرایی در علم بودهاست. طرفداران علم بومی رویکردهای متنوعی را درپیش گرفتهاند. کچویان از جمله متفکران جریان علم بومی معاصر در ایران است که با استفاده از ظرفیت مابعدتجدد به نقد تجدد پرداخته است. در اندیشه وی با تجددستیزی، باب تکثر هویتی باز شده و تأکید بر هویت ایرانی، از ماهیت بالضروره تاریخی انسان، و تکثر عقل و علوم انسانی پرده برمیدارد. او با نفی تمامیتخواهی فراروایتِ تجدد، و تمرکز بر فلسفه اجتماعی برآمده از متون دینی، سعی در بازکردن مجالی برای عرضاندام هویت و علم اسلامی-ایرانی دارد. نگارندگان در این مقاله کوشیدهاند تا با تبیین دیدگاههای اجتماعی این متفکر مسلمان، تقریری صحیح از نظریه بومیگرایی وی ارائه کرده و ملاحظاتی را بر آن مطرح نمایند.
خلاصه ماشینی:
"سؤال آنکه آیا ماهوی بودن هویت دینی برای بوم ایرانی به این معناست که قبل از اینکه اسلام در ایران فراگیر شود، ایرانی وجود نداشت ؟ منظور از «جامعۀ دینی» دقیقا چیست و چرا هر انسان ساکن آن را باید دینی تلقی کرد؟ یا اساسا مگر در مبنای این نظریه تعابیری چون «ویژگی ماهوی» صحیح و قابل دستیابی است ؟ پرسش دیگر آنکه چرا وی دانشی که توسط عالمان آموخته میشود (کچویان ، ١٣٩٠ د: ٣) را از علوم بومی مستثنا دانسته اند؟ طبق این مبنا حتی چنین علومی نیز بومی و تاریخی خواهند بود.
در نگاه وی، تربیت اسلامی منجر به شکل گیری چارچوب مفهومی درست برای تولید علم دینی خواهد شد (کچویان ، ١٣٩٥ الف : ٨٧)، اما ابهام آنجاست که میان دو نظریه پرداز مسلمان ، که هر کدام برداشت متفاوت و معنابخشی متعارضی از جهان واقع ارائه میدهند، نظر کدام یک درست تر است ؟ اعتقاد به تحقق تاریخی انسان منجر به انکار نظریۀ فطرت اعتقاد کچویان به تاریخی بودن انسان ، باعث میشود این انگاره شکل بگیرد که گویا ایشان نظریۀ فطرت را نمیپذیرند.
نگارندگان بر این باورند که کچویان با درک صحیح از برساخته بودن هویت ایرانی و تقلید صرف از علوم تجددی در آکادمی ایران ، راه کار مناسبی به نام علم بومی ارائه نموده است و به خوبی بر ویژگیهای آن تأکید ورزیده است ، اما به سبب وجود ابهامات اساسی، نتوانسته نظام معرفت شناختی و روش شناختی کاملی را برای این نظریه تنظیم نماید."