چکیده:
نظام سیاسی ایران در دهه ی اول حکومت پهلوی دوم میان سه جریان سیاسی و فرهنگی مهم و تاثیرگذار
(جریان سنتی، جریان ملیگرایان، جریان مذهبیها) جریان داشت که ویژگیهای اصلی سه جریان سیاسی
مزبور عبارت بود از: ١. جریان سنتی: اشرافیگری، تعامل با قدرتهای بزرگ، استفاده از رقابتهای آنها
برای حفظ استقلال نسبی کشور، همکاری نسبی با علما، و عملکرد مستبدانه. ٢. جریان ملیگرایان: همراهی با منافع انگلیس (جز در یک مورد)، استفاده ابزاری و مقطعی از علما و مذهبیها، و دشمنی شدید با فداییان اسلام. ٣. جریان مذهبیها: نفوذ بالای اجتماعی؛ تبعیت از ولایت و مرجعیت؛ تلاش در اجرای احکام
اسلام، و ایجاد گفتمانی جدید در عرصه سیاسی کشور. لذا بخاطر فضای داخلی و بین المللی در این دهه
مولفه های نظام فاشیستی را می توان در جامعه ی سیاسی ان دوره مشاهده نمود. اما با وجود فراهم بودن این مولفه ها چه عاملی باعث شد که نظام فاشیستی محقق نشود. به نظر می رسد با وجود شرایط مناسب برای تحقق فاشیسم تنها یک شخصیت کاریزما که توده ها را به سمت خود سوق داده کم بود، که نظام فاشیستی محقق نشد. زیرا شخصیت اشرافی و توده ستیز مصدق مانع از خلق یک پیشوا شد که وجود این مولفه برای نظام فاشیستی ضروری می باشد.
خلاصه ماشینی:
اما در واقع مسئله اصليي که نگارنده را مجاب نموده است که در اين مورد دست به پژوهش بزند همين است که علي رغم فضاي سياسيي که در اين دهه (١٣٢٠-١٣٣٢) و اغاز زمامداري تاج و تخت محمدرضا پهلوي در ايران حکم فرما بوده است ، به چه دلايلي بوده که نظام سياسي به سمت دموکراسي مآبانه رفته است ، در حالي که مولفه هاي تحقق فاشيسم هم در اين دهه براي بروز و تححق ان محققق بود.
ادبيات پژوهش (پيشينه ): در ارتباط با موضوع مورد نظر نگارنده ، پژوهش هاي زيادي صورت گرفته است اما هيچ کدام از انها در راستاي موضوع مورد نظر حرکت نکرده اند، در ادامه مطب چند اثررا که با عنوان موضوع ارتباط بيشتري دارند به صورت اختصار بررسي مي نماييم : الف : جان فوران در اثر خود تحت عنوان مقاومت شکننده ، تاريخ تحولات اجتماعي ايران از صفويه تا سالهاي پس از انقلاب اسلامي که اقاي احمد تدين ان را ترجمه نموده و موسسه خدمات فرهنگي رسا اين اثر را منتشر نموده است .
با توجه به آنچه ذکر شد، ميتوان گفت : مسئله ملي شدن صنعت نفت با توجه به ايجاد فضاي عمومي مناسبي که توسط جريان مذهبي (فداييان اسلام ، آيت الله کاشاني) و جمعي از نمايندگان مجلس در مجلس پانزدهم و در غياب مصدق ، سنگ بناي آن گذاشته شده بود، ايجاد گرديد و دکتر مصدق نيز در اين مرحله با احساسي که از حمايت داخلي و خارجي پيدا کرد به اين نهضت ملحق شد، نه آنکه آن را رهبري کرده يا به وجود آورده باشد.