چکیده:
بحث آزادی یکی از مباحث مهم در تدوین الگوی اسلامیـایرانی پیشرفت است؛
ازاینرو، در این مقاله به آن میپردازیم. آزادی ازجمله نیازهای فطری هر انسان است.
انسانها برای رفع نیازهای خود جهان اطراف را با سه وسیلهٔ شناخت)حس و عقل و
قلب( دریافت میکنند. حس اطالعات را جمعآوری میکند، عقل دستهبندی و قلب
آنها را باور میکند. نقطهٔ اتکای انسان در رفتارها و باورهای او است. دریافتهای قلبی
گرایش و جهت رفتارهای انسان را میسازند، دریافتهای عقلی به تبیین راه مبادرت
میورزند و در حس و بیرون رفتارها شکل خود را پیدا میکنند. تنظیم این سه منظومة
دریافتهای قلبی، عقلی و حسی، حاصل تجربیات زندگی فردی در چهارچوب زمینهٔ
فرهنگی است که انسان در آن جامعه پذیر میشود. در هفت سال اول زندگی، میداندار
شناخت حس، در هفت سال دوم میداندار عقل و در هفت سال سوم میداندار قلب است.
در هفت سال سوم، قوهٔ اختیار انسان رشد میکند و تنظیم منظومه های حسی، عقلی و
قلبی را به عهده میگیرد. به همین دلیل گفته می شود انسان فطرتا نیاز به آزادی دارد تا
بتواند براساس نیازهای فطری خود، نظام دریافتهایش را درست تنظیم کند؛ ازاینجهت،
با توجه به ارزشهای اسلامی، زمانی امر آزادی در فرد شکل میگیرد که او خود را از
قیدها و وابستگیهای غیرفطری رها کند و در زمینهٔ اجتماعی درمقابل قیود غیرفطری
تحمیلی ایستادگی کند. این ایستادگی دو جنبهٔ فردی و اجتماعی دارد: اول اینکه نگذارد
آن قیود از درون و بیرون او را محدود کنند و دوم اینکه به اصلاح جامعه بپردازد تا
این قیدها همنوعان او را محدود نکنند. بر مصلحان آزادیخواه اجتماعی است که نظام
اجتماعی را بهگونه ای تنظیم کنند که افراد آن جامعه بهراحتی از قیود غیرفطری رها و
به سوی رفع نیازهای فطری راهبر شوند که متضمن رشد و تعالی آنان است.
خلاصه ماشینی:
به همين دليل گفته میشود انسان فطرتاً نیاز به آزادی دارد تا بتواند براساس نیازهای فطری خود، نظام دریافتهایش را درست تنظیم کند؛ ازاینجهت، با توجه به ارزشهای اسلامی، زمانی امر آزادی در فرد شکل میگیرد که او خود را از قیدها و وابستگیهای غیرفطری رها کند و در زمینۀ اجتماعی درمقابل قیود غیرفطری تحمیلی ایستادگی کند.
در نظام فرهنگ اسلامی که وجود قرآن کریم راه را برای تثبیت هر خرافهای در آن سد میکند و خردورزی را بهعنوان یکی از اصولیترین ابزارهای خود میداند، مفهوم آزادی بهگونۀ دیگری معنا میشود.
توسل به این اصل است که مسیر رشد انسان را میگشاید و او را به همۀ کمالات انسانی خود راهبر میشود؛ علاوهبراین، دریافت فردی، مفهوم آزادی در اسلام جایگاه اجتماعی نیز دارد که به مفهوم آزادی در فرهنگ غیردینی نزدیک میشود.
ازنظر علامه، انسانها نمیتوانند از قیودات اجتماعی رها باشند اما اگر انسان خود را به تقیدات الهی مقید کند، چون براساس فطرت او است، عین آزادی او به حساب میآید(علامه طباطبائی، 1417 ق، جلد 10: ص555).
اشاره به گزیدهای از این اندیشهها برای عرضۀ نمونهای از آراي ایشان بود؛ بهطورکلی، میتوان گفت همۀ اندیشمندان اسلامی بهنوعی آزادی را فطری انسان دانسته و ضروری زندگی فردی و اجتماعی تلقی میکنند، اما در نگاه به آن و شیوۀ تحقق و اعمال آن در جامعه بین آنها اختلافهايی مشاهده میشود.
اما اگر خداوند تبارک و تعالی محور باشد، ارزشهای الهی خوب، درست يا مطلوب و غیرالهی بد، غلط يا نامطلوب میشود؛ بهعبارتدیگر، میتوان گفت تولی و تبری برای هرکس حول محور مبنای تنظیم نظام دریافتهایش شکل میگیرد.