چکیده:
در صحنه نمایش های سم شپارد3، همانند جهان فلسفی ژاک دریدا4، هیچ پدیده ای امر مسلم و حتمی تلقی نمی شود، بلکه منظره مملو از تصاویر شناور، صحنه های ناتمام و ناپیوستگی است. از این رو است که به کارگیری رویکردهای سنتی برای استخراج معنی از چنین متونی که بنابر ماهیت چنین راهبردهایی را برنمی تابند، یکسره بیهوده می نماید؛ لذا اگر هیچ یک از روش های رایج و معمول قادر به رمزگشایی ماهیت گسیخته و مبهم آثار شپارد نیست، ضروری و منطقی است که به این متون از منظری نگریست که خود واهمه ای از عدم قطعیت و ابهام نداشته و از عدم امکان دست یابی به معنایی قطعی و نهایی و معتبر" مایوس نمی شود. این روش همانا رهیافت واسازی" است. شپارد با مقاومت در برابر خلق متون کامل"، یکی از مفاهیم کلیدی فلسفه واسازی را به ذهن متبادر می کند و آن مفهوم بستار"5 است که از نگاه عالمان معتقد به واسازی، فرآیند نقد را مخدوش و مختل می سازد. آشکارسازی، توضیح و تبیین حساسیت شپارد به اجتناب و یا گریز از چنین عامل سرکوب گری هدف این جستار است، بدین ترتیب که پژوهشگر می کوشد ضمن مطالعه نمایش دروغ ذهن6، نشان دهد چگونه شپارد - که سرسپرده اندیشه ای مبتنی بر پایان ناپذیری، ناپایداری و بلاتکلیفی معنا است نمایشنامه هایش را بدون محدود نمودن خوانش های محتمل و ممکن به پایان می برد.
خلاصه ماشینی:
بستن يا نبستن ، مسأله اين است : بستارگريزي واسازانۀ سم شپارد در نمايشنامه دروغ ذهن مسعود رستمي ١ عليرضا جعفري ٢ چکيده در صحنۀ نمايش هاي سم شپارد٣، همانند جهان فلسفي ژاک دريدا٤، هيچ پديده اي امر مسلم و حتمي تلقي نمي شود، بلکه منظره مملو از تصاوير شناور، صحنه هاي ناتمام و ناپيوستگي است .
ازاينرو است که به کارگيري رويکردهاي سنتي براي استخراج معني از چنين متوني که بنابر ماهيت چنين راهبردهايي را برنمي تابند، يکسره بيهوده مي نمايد؛ لذا اگر هيچيک از روش هاي رايج و معمول قادر به رمزگشايي ماهيت گسيخته و مبهم آثار شپارد نيست ، ضروري و منطقي است که به اين متون از منظري نگريست که خود واهمه اي از عدم قطعيت و ابهام نداشته و از عدم امکان دستيابي به معنايي قطعي و نهايي و "معتبر" مأيوس نمي شود.
به نظر مي رسد که نمايشنامه درآغاز به نحوي در جهت القاي اين برداشت مي کوشد که جيک و فرانکي در واقع "همان لي و آستن نمايش غرب حقيقي هستند، برادران هويت گسيخته اي که اولي روحي سرشار از خشونت و خشمي حيواني دارد و ديگري به دستيابي به مصالحه ازطريق مباحثات منطقي و عقلايي راغب است " (١٠٥ Hart).
بااين حال ، به نظر مي رسد که منظور شپارد اين است که مي توان به گونه اي توازن و تفاهم ميان مفاهيم "مردانگي " و "زنانگي " دست يافت : مرد قادر Critical Language & Literary Studies Vol. 10, NO.