چکیده:
دراین نوشتار، هنر کمال الدین بهزاد در دو مکتب هرات پسین و تبریز صفوی و در روندی تاریخی، مورد
بررسی اجمالی قرارمی گیرد. از آنجایی که این هنرمند صاحب سبک می باشد، مطالعه ی تعامل او با این
مکاتب، هدف این نوشتاراست. موازی بودن جریان های نگارگری ایرانی و تاثیر گذاری این جریا ن ها بر هم و
نیز تاثیرپذیری آنها از مکاتب پیشین و همینطور ارتباط تنگاتنگ این مکاتب با حوادث تاریخی ایران، از مسائل
این مطالعه میباشد. در راستای نیل به هدف تحقیق، ابتدا نگاهی اجمالی به هنر نقاشی در ایران انداخته و سپس با مختصر توضیحی درباره مکاتب نگارگری ایرانی، به موضوع مورد بحث، یعنی سیر زندگی حرفه ای بهزاد درمکاتب مذکور می پردازیم.
خلاصه ماشینی:
دراين ديدگاه عميق ، ايرانيان نه به عالم ظاهر، که به عالم معنا نظر داشته اند وجستجوگرحقيقت بوده اند»(همان : ٢٨) به هر حال رفته رفته تمدن اين قوم مهاجر، جايگاه خود را يافته و طي قرون عظمت و شوکت جهاني پيدا کرده است ؛ که رسيدن به آن جز با تکيه بر ديدگاه هاي ارزشمند آرياييان و فلسفه خاص آنان درکيهان شناسي و خداشناسي، و نيز شيوه ي بيان آن در قالب هاي مختلف ، از جمله هنر، ممکن نبوده است .
(تجويدي، ١٣٨٦: ٨) از آنجايي که بحث عالم خيال در نگار گري ايراني اجتناب ناپذير است ، براي ورود به آن ، جمله اي را که لويي ماسينيون درباره ي نقاشي ايراني اظهار داشته ، مي آوريم : کيفيت هنر مينياتور ايراني در جهان متنزع ازآتمسفر و پرسپکتيو و سايه ها و تجسمات عالم مادي با تجلي در فروغ رنگ آميزي ويژه اي که بنياد نهاده است گواه بر آن است که هنروران اين رشته کوشش مي نموده اند با روش هايي نظير فلزات گرانبها چون طلا ونقره که دراين شيوه به کارمي رود و بر روي سطح ها و حاشيه ها و ظرف ها و تقديمي ها بسان آبشار ريزش مي کند گويي ازچارچوب قالب مادي گذشته و با انوار خود به سوي نورمطلق جهش مي نمايند.
شريفي، ١٣٨٩: ١١٤ 32 نتيجه کمال الدين بهزاد نقاش دوره تيموري و صفوي، صاحب سبک و متعلق به مکتب نگارگري هرات (پسين ) و نيز تبريز صفوي، مطمئنا يکي از تاثيرگذارترين استادان دراين زمينه بوده است .