چکیده:
در جستجوی بهترین راه ممکن برای آزمون و تایید باورهای دینی، نخست نسبت شناخت افلاطونی با شناخت های عقلی و تجربی تبیین شده است. سپس نشان داده شده است که چگونه از آموزه های افلاطونی برای تبیین پدیده ها و توجیه باورهای دینی استفاده می شود. در آخر، در ضمن نقد مبانی افلاطونی روشن شده است که شناخت افلاطونی، یا آنچه در ادبیات دینی «شناخت عرفانی» خوانده می شود، خود فاقد تبیین و توجیه فلسفی کافی است، و در نتیجه شایستگی آن را ندارد که پایه توجیه شناخت دینی قرار گیرد.
In search for the best justification of religious belief، first platonic knowledge is examined vis-à-vis empirical and rational knowledge. Then، it is illustrated how platonic teachings has been used to explain and justify religious belief. Finally، through the criticism of the use of platonic knowledge، it has been shown that Islamic mysticism or Irfan does not provide any justified knowledge and، therefore، cannot be used as the epistemological basis for religious belief.
خلاصه ماشینی:
افلاطون برای اینکه از سویی اتقان گزارههای علمی را تضمین کند و از سوی دیگر ارزش و اعتبار گزارههای اخلاقی را استوار سازد، کسب شناخت را مبتنی بر سازوکاری به کلی متفاوت در دو مقالة دیگر به طور مفصل به ارزیابی شناخت عقلی و شناخت تجربی و استفادة از آنها در توجیه باورهای دینی خواهم پرداخت.
مهمتر از آن، از آنجا که مثل و موجودات محسوس از دو سنخ متفاوتند، چگونه رابطة علت و معلولی بین موجودات غیرهمسنخ را میشود توجیه کرد؟ اما اگر بگوییم که رابطة این دو عالم علینیست، پس باید معلوم شود چه نحوی از ارتباط بین آنها وجود دارد و بر چه اساسیشناخت یکیشناخت دیگری را در پیدارد.
بنابراین، دوگانة عالم مثل و عالم سایهها و دوگانة روح و بدن هیچکدام به درستیتبیین نشدهاند، و مادامی که این تبیین صورت نپذیرفته است، نظام افلاطونی را که خود بر این دوگانهها استوار است نمیتوان مبنای توجیه شناخت بشر قرار داد.
هستند فلاسفهای از قبیل گوتلوب فرگه و برتراند راسل که برای توجیه چیستی مفاهیم و کلیات قائل به فرضهای شبهه افلاطونی شدهاند، اما موضع ابزارگرایانه آنها را نباید با موضع واقعگرایانة مفسرین دینی افلاطون اشتباه گرفت، هر چند حتی موضع ابزارگرایانة فرگه و راسل در استفادة از موجودات شبهه افلاطونی نیز چندان استوار و قابل دفاع نیست.
در نظر این مفسران از یک سو توضیح بسیاری از اخبار دینی تنها در گرو باور به موجودات افلاطونی است، و از سوی دیگر شناخت یا معرفت دینی تنها از طریق رجوع به عالم مثل حاصل میشود.