چکیده:
مقدمه: هرچند در عصر اطلاعات زندگی می کنیم، نمونه های بسیاری از استفاده نکردن از اطلاعات را پیرامون خودمان و حتی در رفتار اطلاعاتی خویش شاهد هستیم. در چنین فضایی، پرداختن به استفاده نکردن از اطلاعات در جایگاهی مستقل از مفهوم استفاده از اطلاعات و نه به معنای معکوس آن، دغدغه ای است که به نظر می رسد از اهمیت بالایی برخوردار باشد. این مفهوم اگرچه خیلی دیر و در زمان حاضر یعنی در ابتدای قرن بیست و یکم، جایگاهی مستقل یافته است، لیکن در سر آغاز راهی است که ادامه آن نیل به نظریه ای منسجم را درباره این رفتار مهم اطلاعاتی نوید می دهد.
روش: این مقاله دارای رویکردی مروری- تحلیلی است.
یافته ها: این نوشتار با معرفی دسته بندی هیوستن از شرایط منجر به استفاده نکردن اجباری از اطلاعات، با تشریح مفاهیم دسته دوم یعنی موانع شناختی منجر به این رفتار، زمینه را برای شناخت هرچه بهتر حرفه مندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی از این رفتار مهیا می سازد. نتیجه چنین شناختی، کمک به پیشرفت رشته در عرصه های نظری و عملکردی خواهد بود.
نتیجه گیری: شناخت رفتار استفاده نکردن از اطلاعات به عنوان رفتاری مستقل و تمیز دادن انواع و شرایط منجر به این رفتار اطلاعاتی که هدف اصلی این نوشته است، برای همه و بخصوص حرفه مندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، ضروری است. شناسایی عوامل موثر بر این رفتار به آنان یاری می رساند تا حد امکان این رفتار را از شرایط اجبار و اجتناب ناپذیر خارج و در کاهش آن در خود و کاربران مراکز اطلاع رسانی محل اشتغال خویش، موفق تر عمل کنند.
خلاصه ماشینی:
یافتهها: این نوشتار با معرفی دسته بندی هیوستن از شرایط منجربه استفاده نکردن اجباری از اطلاعات، با تشریح مفاهیم دسته دوم یعنی موانع شناختی منجربه این رفتار، زمینه را برای شناخت هرچه بهتر حرفهمندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی از این رفتار مهیا می سازد.
نتیجه گیری: شناخت رفتار استفاده نکردن از اطلاعات به عنوان رفتاری مستقل و تمییز دادن انواع و شرایط منجر به این رفتار اطلاعاتی که هدف اصلی این نوشته است، برای همه و بخصوص حرفه مندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، ضروری است.
تعریف دوم، رفتار اطلاعاتی را «چگونگی نیاز، جستجو، ارائه و استفاده از اطلاعات توسط مردم در زمینههای مختلف، از جمله محل کار و زندگی روزمره» (Pettigrew, Fidel & Bruce 2001, p.
در همین ابتدا، تأکید بر این نکته مناسب به نظر میرسد که، اگرچه این موانع به طور جداگانه، مستقل و گسسته مورد بحث قرار گرفتهاند، لیکن در دنیای واقع ممکن است به صورت ترکیبی (در عرض هم و یا در طول هم) بر روی رفتار اطلاعاتی استفاده نکردن اجباری از اطلاعات تأثیرگذار باشند.
«هیوستن» (2009) موانع شناختی استفاده نکردن از اطلاعات را در سه دستة عمده قرار میدهد: آستانه کمبود دانش<FootNote No="8" Text=" Threshold knowledge shortfall.
احساسات شامل شرایطی است از نوع هیجانها و خلق و جدای از جذب شدگی و حواسپرتی، که سبب توجه یا حافظه انتخابی شده و از این راه منجر به استفاده نکردن اجباری شناختی از اطلاعات میشوند.
احساسات مربوط به تهدید برای زندگی و تأثیر آن بر استفاده نکردن اجباری از اطلاعات، در نظریة مدیریت وحشت<FootNote No="31" Text=" Terror Management Theory.