چکیده:
جنبه اخلاقی و عقلانی آزمون ابراهیم7 در ماجرای ذبح فرزندش اسماعیل7 را از ابعاد مختلفی می توان بررسی کرد. در این میان دیدگاههای عقلگرایی افراطی و ایمانگرایی، نمیتوانند برداشت درستی از این ماجرا داشته باشند و هرکدام، طبق مبانی خود، به نحوی این عمل ابراهیم7 را مخالف عقل و اخلاق اعلام میدارند، از یک سو طرفداران عقلگرایی این ماجرا را ناهماهنگ با دادههای عقلانی دیده و در برابر آن به شدت موضعگیری میکنند و از سویی دیگر ایمانگرایان نیز عقل و ایمان را در تعارض و تضاد با هم میبینند و ایمان را ترجیح می دهند. رویکرد انتقادی نیز با گذار از ایمانگرایی و عقل گرایی افراطی زمینه فکری مناسبی را برای ورود به ایده عقلگرایی معتدل مهیا میسازد و در نهایت، تنها رویکرد عقلگرایی معتدل است که میتواند عدم تعارض عقل و ایمان را در این ماجرا اثبات کرده وغیراخلاقی نبودن عمل ابراهیم7 را ثابت کند. بنابراین، دیدگاه، بندگی و تسلیم محض بودن ابراهیم7 و فرزندش اسماعیل7 عین عقل و اخلاق است، چراکه هر دو برمبنای اهل خرد، به حد و حدود داشتن عقل و ناتوانی آن در شناخت کامل حقایق هستی واقفند و میدانند که حقیقت این فرمان الهی از محدوده ادراک عقلی آنان فراتر است. ازاین رو از سر تدبیر و آگاهی، تسلیم امر الهی شده جهت اجابت امر محبوب که از جان گرانقدرتر و از هر امر مقدسی مقدستر است از خود و داشته های خود می گذرند تا این سرسپردگی را به اوج رسانده و صدق خود رادر وادی بندگی عیان گردانند.
خلاصه ماشینی:
"به راستی کی و کجا خردورزی با خیالاندیشی و بیهودهگویی که اینان از دین سراغ دارند، سنخیت و تناسبی خواهد داشت؟ و یا چگونه دین و دینداری از دریچه تنگ عقلانی این افراد به سلامت عبور خواهد کرد؟ در حالی که همانطور که بیان شد، عقل توان درک بسیاری از حقایق و واقعیات عالم را ندارد و خود نیز بر این امر معترف است و دیگر اینکه، آیا واقعا نظامی از اعتقادات دینی چنان اثبات شده است که همه عقلا قانع شوند؟ در نقد ایمانگرایان و از جمله، ایمانگرایی کیرکگارد نیز باید گفت: اولا، آنچه که در باب این ماجرا از روایت توراتی آن برمیآید، برخلاف روایت قرآن از این ماجراست، از آیات قرآن چنین برمیآید که دراین ماجرا، نه تنها ابراهیم7، بلکه فرزندش اسماعیل7 هم مورد آزمایش قرارگرفته است و هر دو سربلند از آن بیرون آمدند و اینگونه نبوده است که اسماعیل7 از ماجرا بیخبر باشد و پدر به زور او را ببندد و آماده ذبح کند، بلکه پدر همانگونه که گذشت، با پسر مشورت میکند و آنچه را که رخ داده برایش بازگو میکند، اسماعیل7 هم با ادب و تواضع و از سرمهر با پدر همراه شده به این فرمان الهی گردن مینهد."