چکیده:
هاشمی رفسنجانی در طول سالیان مبارزه، به حرکت های مسلحانه و اقدام علیه رژیم
طاغوتی اعتقاد داشته و اقداماتی را در این زمینه صورت داده است. وی در کنار مخالفان
مذهبی متمایل به مبارزات مسلحانه مانند هیئتهای موتلفه اسلامی و همچنین در کنار
سازمانی التقاطی مانند مجاهدین خلق )منافقین( نیز حضور داشت و از آنها حمای تهای
فراوانی نمود. ایشان تنها فرد موثر و همکار در زمینه حمایت ا ز منافقین در روزگار پیش از
پیروزی انقلاب نبودند بلکه بسیاری از روحانیون برجسته مبارز نیز همین مرام و عملکرد
را نشان دادند. نکته قابل توجه در این زمینه اختلاف نظر آشکار امام خمینی)رحمت الله(
با طیف اکثریت روحانیون مبارز می باشد . امام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم اعتقادی نداشت
و آن را مایه هرج و مرج جامعه و مضر برای نهضت می دانستند درستی نظر امام در این زمینه با توجه به تبعید طولانی مدت ایشان و اشتباه در بینش و عملکرد طیف وسیعی از روحانیون از جمله آقای هاشمی رفسنجانی به رغم آگاهی برخی از آنان
نسبت به انحرافات سازمان مجاهدین و اطلاع از نظر نامساعد امام در زمینه اصل مبارزه
مسلحانه و حمایت از سازمان مذکور، نکته مهمی است که باید به روشنی در واکاوی
تاریخ انقلاب اسلامی برجسته شود.
خلاصه ماشینی:
درستي نظر امام در اين زمينه با توجه به تبعيد طولاني مدت ايشان و اشتباه در بينش و عملکرد طيف وسيعي از روحانيون از جمله آقاي هاشمي رفسنجاني به رغم آگاهي برخي از آنان نسبت به انحرافات سازمان مجاهدين و اطلاع از نظر نامساعد امام در زمينه اصل مبارزه مسلحانه و حمايت از سازمان مذکور، نکته مهمي است که بايد به روشني در واکاوي تاريخ انقلاب اسلامي برجسته شود.
امام (ره ) اساساً مبارزه مسلحانه را براي نهضت خود نه تنها لازم بنابراين تکذيب اتهامات در برابر بازجويان نمي دانستند بلکه از آغاز، خطرات ساواک - با توجه به اذعان هاشمي ، به داشتن آن را گوشزد نموده و از آن نهي ارتباط و کمک به مجاهدين خلق پس از انقلاب - کرده اند.
در مرداد سال ٨٨ حجت الاسلام والمسلمين سيد حميد روحاني طي يک سخنراني در شهرستان خمين در مورد کمک ها و حمايت هاي آقاي هاشمي از سازمان مجاهدين خلق گفت : ايشان با همه قدرت به حمايت از سازمان منافقين برخاست ، از آنها حمايت کرد و آنها را تقويت کرد، بهترين جوانان مسلمان را تشويق کرد که به سازمان بپيوندند و در مقابل نظر امام ايستاد.
» مبهم است و مشخص نيست که آقاي هاشمي شخص خود را هم در اين نتيجه گيري سهيم مي داند يا نه ؟ اما اگر فرض شود ايشان در همان سال ها به اين نتيجه رسيده اند، اين اشکال به ايشان وارد خواهد بود که چرا برخلاف تحليل قبلي خود به يک تشکيلات فعال در زمينه مسلحانه کمک نموده اند، در حالي که خود به اين امر واقف اند که انجام اين مبارزات مسلحانه ضربه اي بزرگ به اصل مبارزه سياسي مي زند.