چکیده:
قربانی یک آیین مذهبی است که در میان اقوام و ملل مختلف با اهداف گوناگون رواج دارد. بسیاری از سنتهای دینی برای دور ماندن از بلایا و یا رفع آن، کشتن یک حیوان را توصیه میکنند. برخی از پژوهشگران کشتن شتر به دستور اسفندیار در داستان «رستم و اسفندیار» و همچنین کشته شدن سیاوش به دستور افراسیاب و سرخه به دستور رستم را نوعی آیین قربانی قلمداد میکنند. در پژوهش حاضر که به شکل بنیادی بر پایه مطالعات کتابخانهای و به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است، سعی کردیم تا نشان دهیم که در داستان «رستم و اسفندیار» (کشتن شتر به دستور اسفندیار) و در داستان سیاوش (نحوه کشتن سیاوش و سرخه) عمل آیینی قربانی وجود ندارد. برای روشن شدن این امر، پس از تحلیل و تعریف آیین قربانی، به تحلیل داستان رستم و اسفندیار و سیاوش در شاهنامه پرداخته شده است. درنهایت، هیچ نشانهای از آیین قربانی در این دو داستان وجود ندارد و در داستان رستم و اسفندیار کشتن شتر نوعی بلاگردانی است.
Sacrifice is a religious custom spreading among different folks and nations with various purposes. Many religious traditions recommend killing an animal in order to stay away from disaster or to avert it. Some scholars take into account that the killing a camel ordered by Esfandiyar in the story of Rostam and Esfandiyar، and also the killing of Siavash by Afrasiyab and Sorkheh due to command of Rostam are amongst the types of sacrifice. The present research which has been conducted in a fundamental way، based on library studies and descriptive-analytic method has tried to show that there is no ritual sacrifice in the story of Rostam and Esfandiyar (killing a camel by the order of Esfandiyar) and the story of Siavash (how to kill Siavash and Sorkhe). To clarify this issue، the story of Rostam and Esfandiyar and Siavash in Shahnameh has been analyzed after analyzing and defining the sacrifice custom. Finally، there is no sign of sacrifice in these two stories، and killing a camel in the story of Rostam and Esfandiyar is a kind of apotropaic magic.
خلاصه ماشینی:
١. مقدمه در گذشته جنبه هاي گوناگوني براي انتقال شر وجود داشته است و انسان ها هميشه در تلاش بودند تا با انجام برخي کارها مانند قرباني کردن ، خون ريختن ، دعانويسي و بستن آن بر بازو، دعا و نيايش و امثال اين ها دفع شر و بلا کنند (فريزر، ١٣٨٨: ٥٩٣ ـ ٥٩٧).
6 بلاگرداني عام تر از قرباني است و قرباني براي بلاگرداني به کار ميرود: «قرباني عمل آييني مذهبي براي جلب رضايت خدا در جهت دفع شر و بلا (و باروري) است که در آن حيوان پرورش يافته به صورت خاصي تزيين ميشود و در روز عيد با شادي در اماکن مهم و مقدس سربريده ميشود و ضمن ماليدن خون آن بر سروصورت ، گوشت آن در بين مردم تقسيم ميگردد» (آقاخاني بيژني و همکاران ، ١٣٩٦: ٦٥).
آيا ارتباطي بين قرباني شتر در دورة مغول و صفويه ـ که در جهت جلب رضايت خدا و انجام عمل مستحب که در يک روز خاص و به طور سرتاسري انجام ميشود ـ و خون ريختن اسفنديار در ميدان جنگ براي برگرداندن نحوست شتر به خود آن و دفع بلا وجود دارد؟ به روشني مشخص است که هدف از قرباني شتر در دورة مغول و همچنين صفويه چيز ديگري بوده است و شکل و بن مايۀ آن با کشتن شتر در داستان رستم و اسفنديار متفاوت است .
ـ با فرض آيين قرباني در اين داستان ، انجام چنين عملي از سوي پهلوان دين زرتشت با رهنمودهاي پيامبرش در تناقض نيست ؟ ـ در ميدان جنگ ، شتر وسيله اي براي قرباني بوده است ؟ 9 ـ درنهايت چرا اثري از تقسيم گوشت يا ماليدن خون حيوان قرباني شده بر سروصورت حاضران وجود ندارد؟ اينک به سؤالات مطرح شده پاسخ مي دهيم : ١.