چکیده:
تحولات اخیر جمعیتی کشور بیش از هر عاملی، ریشه در باورها، ارزشها و نگرشهای زوجین نسبت به فرزندآوری دارد؛ زیرا تصمیم به فرزندآوری یا بیمیلی به آن، کنشی معنادار است که به صورت تصادفی رخ نمیدهد، بلکه مبتنی بر پنداشتها و متاثر از پیشفرضهایی است.
هدف این نوشتار بررسی و ارزیابی اندیشة «فرزند کمتر، زندگی بهتر» است؛ اندیشهای که نقش مهمی در بیمیلی خانوادههای ایرانی به فرزندآوری دارد. نویسندگان در این زمینه میکوشند ضمن کشف خاستگاه این اندیشه، زمینهها و انگیزههای ظهور و رشد آن را در جامعة معاصر ایران پیگیری کنند. «گسترش اندیشههای مالتوسی»، «رشد استقلالخواهی زنان» و «رشد باورهای فردگرایی افراطی»، از جمله زمینهها و انگیزههای مهمی است که پژوهش حاضر، با روش اسنادی و رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به شرح و نقد آنها میپردازد.
خلاصه ماشینی:
ازاینرو، لازم است ضمن تأملات عقلی و مرور آموزههای دینی دربارة ارزش افزایش نسل، به بررسی و نقد اندیشة «فرزند کمتر، زندگی بهتر» ـ اندیشهای که سالهاست رفتار خانوادههای ایرانی را در زمینة فرزندآوری، جهت داده است ـ بپردازیم تا از این مسیر، با گشودن گرههای ذهنی خانواده¬ها، نگرش و رفتار آنها را به سوی فرزندآوری معطوف سازیم.
بر متخصصان مطالعات خانواده و بسیاری از خانوادههای آگاه ایرانی پوشیده نیست که اجرای سیاست «کاهش جمعیت» در کشور ایران و ادامة اقدامهای گوناگون فرهنگی ـ اجتماعی در طول سالهای 1367 تا 1390شمسی همراه با شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، موجب تغییر اساسی در رفتار، تمایلات و ایدهآلهای باروری خانوادههای ایرانی شده و نتیجه آن گردیده است که امروزه بیشتر زوجهای جوان، دستکم در چند سال نخست زندگی، ضرورتی برای فرزنددارشدن احساس نمیکنند و افزون بر آن، فرزندداری را مزاحم رفاه، رشد و پیشرفت خود میدانند.
بدینروی، شعار یادشده با سیاستهای تنظیم خانواده در کنار آموزشهای پنهان و آشکار، از عوامل مهمی بود که موجب کاهش تمایل زوجهای جوان به داشتن فرزند شد، بهگونهایکه امروزه برخی از خانوادههای ایرانی معتقدند: فرزندآوری زندگی ما را به خطر میاندازد (آقایاری، 1395، ص 7-33) و در نتیجه، با افتخار اعلام میکنند که ما داوطلبانه «زندگی بدون فرزند» را انتخاب کردهایم (خبرگزاری ایسنا، 17/4/1392).
ج. رشد باورهای فردگرایی افراطی امروزه میتوان ادعا کرد که در میان برخی از افراد جامعة ایران و جوامع دیگر، منافع و رفاه شخصی و لذت فردی، تمام مناسبات و فرایندهای اجتماعی را تعیین میکند، و این همان هویت «فردگرایی افراطی» است که سبک زندگی و تفکر غالب خانوادههای تکفرزند و بدون فرزند را تشکیل میدهد.