چکیده:
نظریۀ معرفت ابنعربی با شریعت پیوند ناگسستنی دارد. وی شریعت را یگانه طریق برای رسیدن به حقیقت میداند. شریعت بهمثابۀ میزان شناخت، منبع معرفت و تأمینکنندۀ یقین مضاعف، از دیگر نقشهای شریعت در نظریۀ معرفت اوست. شریعت در هر دو ساحت نظر و عمل، میزان است؛ در حوزۀ نظر، هم در معارف عقلی و هم در معارف شهودی، میزان محسوب میشود که میتوان آن را به دو صورت باواسطه و بدون واسطه فهم کرد. سالک طریق حقیقت با الگو قرار دادن دین الهی و تقلید از آن، واجد سهگانههای عدالت، حکمت و ادب خواهد شد. تحقق این صفات در ساحت وجودی او، ضرورت توجه به اسباب و علل ثانوی را بههمراه دارد. ابنعربی چکیدۀ این اسباب و علل ثانوی را با عنوان «هویت» آدمی نام میبرد و آن را اگرچه حجاب و مانع میداند؛ حجابی که گریزی از آن نیست و حکمت، حرمت نهادن این حجاب را اقتضا دارد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهميـت و ضـرورت ايـن موضوع ، مي توان مسائل اصلي نوشتار حاضر را در قالب چند پرسش به شرح زير مطرح کرد: منظور از شريعت در لغت و اصطلاح چيست ؟ شريعت در نظام معرفتي ابن عربي از چه جايگاه و نقشي برخوردار است ؟ سخن از ساختمان معرفتي اي که همه زيربنـا و روبناهـاي آن را شرع ، مهندسي کرده است ، چه فايده اي دارد؟ آيا اين الگـو، فاعـل معرفـت و سـالک طريقت را به جايي مي رساند؟ جايگاه و نقش حس ، خيال ، عقل ، علـوم تجربـي و علـوم انسـاني در الگـوي معرفتـي ابن عربي (که همه چيز آن از شريعت فربه مي شود) کجاست ؟ مقالۀ حاضر با رهيافتي مسئله محور و با تکيه بر آثار و انديشـه هـاي ابـن عربـي، ضـمن پاسخ به پرسش ها و حل مسائل مذکور، به تعريف شريعت و نقش آن در نظام معرفتي وي اختصاص دارد و با روش تحليل محتـوا، مهـم تـرين آثـار و لـوازم انسـان شـناختي الگـوي شبکه اي شريعت در نظريۀ معرفت ابن عربي را بررسي ميکند.
به طور خلاصه بايد گفت امري کـه مـورد مکاشـفه و رؤيـت واقـع مـي شـود، در نظـر ابن عربي چيزي جز اخبار و معارف الهي نيست ؛ ليکن در اين اخبار و معـارف الهـي بـراي فهم و تشخيص صحيح از خطاگريزي از مراجعـه بـه اخبـار و احکـام شـريعت نـداريم و چه بسا که از دلالت مفهومي حکمي در شريعت ، درست يا نادرست بودن اخباري که مـورد مکاشفه واقع شده است ، به دلالت التزامي فهميده شود.