چکیده:
ابن سینا، شیخ اشراق و صدرالمتالهین در باب نفس و نحوة تحقق آن دو بیان متفاوت دارند؛ در بیان نخست نفس را
حادث و حدوث آن را همراه با بدن یا به عین حدوث بدن م یدانند؛ اما بیان دیگری نیز دارند که صراحتا یا تلویحا وجود
نفس را قبل از بدن می شمارند و به گونه ای سخن م یگویند که قدم نفس از آن برداشت می شود. عدم نگاه جامع به
مجموعه آموزه های آنها سبب خواهد شد که آنها را به تناقض گویی متهم کنیم؛ اما نگاه جامع به آموزه های آنها ما را به
درکی عمیق تر از مسئله نفس و نحوة تحقق آن در عالم ماده می رساند. بر این اساس عوالمی عقلی، مثالی و مادی برای
نفس در نظر می گیریم و وجود نفس قبل از بدن را ناظر به عوالم مثال و عقل، و وجود مادی نفس را مختص عالم ماده
خواهیم دانست.
خلاصه ماشینی:
به عبارت دیگر، نفوس انسانی وحدت نوعی دارند؛ مقدمه سوم: تکثر نفوس به سبب عوارض لازم و مفارق نیز باطل است؛ زیرا عوارض لازم مایه اختلاف نیست، چون لازمه ذات، همیشه با ذات و در همه افراد حضور دارد؛ و لازمه عوارض مفارق مادی شدن نفس است؛ زیرا عروضِ عرضِ مفارق مشروط به وجود استعداد سابق است و استعداد نیازمند ماده است؛ درحالیکه مجرد، عاری از استعداد و ماده است؛ نتیجه: درصورتیکه نفس پیش از بدن موجود باشد، ممکن نیست متعدد و متکثر باشد؛ اما واحد نبودنش به این دلیل است که: مقدمه اول: اگر نفس واحدی به بدنهای متعدد تعلق داشته باشد، از دو حال خارج نیست: یا بر همان حال وحدت باقی میماند، یا پس از تعلق به تعداد بدنها تکثر مییابد؛ مقدمه دوم: هر دو فرض باطل است؛ زیرا طبق فرض اول لازم میآید که همه انسانها در علم و جهل مشترک باشند.
این نحوه از تقدم نفس محل نزاع فلاسفه، متکلمان و محدثان واقع شده است؛ بهگونهایکه اغلب فلاسفه از جمله ابنسینا، شیخ اشراق و صدرالمتألهین، به دلایلی که ذکر شد، این نحوه تقدم نفس را محال دانستهاند؛ اما بسیاری از متکلمان و محدثان و برخی حکما به پیروی از ظاهر آیات و روایات، این نحو تقدم نفس را جایز شمردهاند؛ ب) تقدم عقلی نفوس بر ابدان: این اصطلاح نیز بدین معناست که نفس پیش از هبوط و تنزل به عالم ماده، با هویت عقلی و جمعی، در عالم مجردات موجود است و هنگام حدوث بدن، از آن مرتبه کلی و عقلی تنزل یافته، به صورت جزئی و شخصی به ابدان تعلق گرفته است.