چکیده:
موضوع مقاله پیش روی، بررسی فیلم پازولینی مقتبس از کتاب هزارویکشب در شکل بازآفرینی آن در هزارویکشب سینمایی میباشد. مسئله تحقیق ما این است آیا اقتباس پازولینی، امکان روشنتر کردن معنی متن و یا افزودن معانی جدید به متن را دارا است یا خیر؟ هدف از این مقاله علاوه بر بدست دادن وجوه مشترک و متفاوت متن و تصویر با رویکردی تطبیقی، این است تا اثبات کند که پازولینی در پی گنجاندن مکانیزیمهای ایدئولوژیک و گفتمانهای مکتبی خود در برداشت جدید از هزارویک شب میباشد. روش این مقاله با تکیه بر نظریه اقتباس لیندا هاچن قرار دارد تا فیلم هزارویکشب ساخت 1975، به کارگردانی پازولینی مورد بررسی قرار دهیم. هاچن، اقتباس را اخذ میپندارد که گرتهبرداری نیست بلکه اثری تازه و بدیع است که دارای شان و شوکت هنری خاص خود است. طبق نظریه هاچن، پازولینی هزارویکشب را ملک کلک خویش ساخته و با توجه به سبک و سیاق هنری خویش در آن بر رفق وفق و سیاق وفاق تغییراتی ایجاد کرده است و به صرافت طبع خویش جهانبینی خویش را بر آن سوار کرده و از متن فاصله گرفته است که این فاصله، جز جدایی ناپذیر اقتباس است.
خلاصه ماشینی:
پازولینی داستان سه خواهر بغدادی را که در جلد اول ترجمۀ برتون یافت میشود Burton, 1950: 82) ) به طور کامل دگرگون کرده است بدین معنا که حمال داستان سه خواهر بغدادی نورالدین شخصیت داستان اصلی است که به خاطر از دست دادن زمرد به این طرف و آن طرف میگردد و کاسۀ گدایی بهدست میگبرد.
داستان دیگری که در این فیلم گنجانده شده است، داستان «دومین قلندر» است که در جلد اول هزارویکشب برتون یافت میشود Ibid, 113)).
دختر زیبارو ماجرای زندانی شدنش در آن قصر زیرزمینی را برای شاهزمان بیان میکند و میگوید جنی او را در این قصر زندانی کرده است و هرگاه که آن دختر به چیزی نیاز پیدا کند، به لوح دست میزند و فورا جن حاضر میشود.
خود پازولینی در مصاحبهای گفته است که وی سعی کرده است این فیلم سراسر واقعگرا باشد ( Pasolini, 1977: 75).
فیلم هزارویکشب پازولینی قصهپرداز و روایتمحور است و کار تبدیل نشانههای متنی به نشانههای بصری را با خلاقیت و آفرینشگریهای کمنظیر انجام میدهد و از این راه معنی متن را روشنتر میسازد و معانی جدیدی به آن میافزاید.
. ( به تصویر صفحه رجوع شود ) / تصویر 2: سفره گستردن زمرد برای فقرا پازولینی از متن داستانهای هزارویکشب داستانهایی را انتخاب میکند که رویارویی طبقۀ فقیر و غنی را در خود دارند و پازولینی خوانش و تفسیری مارکسیستی از آنها ارائه میدهد.
وی داستان معیار و اصلی هزارویکشب را از فیلم خود حذف کرده است؛ زیرا داستان شهریار و شهرزاد داستانی است که به طبقۀ شاهنشاهی میپردازد و با مکتب مارکسیستی پازولینی سازگاری ندارد.
"The Arabian Nights in Film Adaptations ".