چکیده:
دو محاوره جمهور و نوامیس در میان محاورات افلاطون نه تنها طولانیترین بلکه مهمترین نیز هستند. افلاطون در این دو محاوره بنای دو شهر به نامهای کالیپولیس و ماگنسیا را طراحی میکند و موضوع مطرح در مقاله حاضر این است که او چه راه و مسیری را برای پیریختن این دو شهر میپیماید. واژه راه اصطلاح اساسی در این موضوع است با توجه به کاربرد استعارهای آن در ادبیات و تفکر یونانی به خصوص در نزد پارمنیدس و هراکلیتوس که تاثیر اساسی در شکلگیری اندیشه و فلسفه افلاطون داشتند. راههای حقیقت و گمان در شعر پارمنیدس و راههای بالا و پایین در قطعات هراکلیتوسی به خوبی بر این کاربرد دلالت دارند که در تمثیل غار افلاطون به صورت راههای بالا و صعودی به سمت حقیقت و پایین و نزولی به سمت غار گمان و توهم بیان میشوند. راه بالا و صعودی در ابتدای محاوره همنوشی پیش پای آپولودوروس گذاشته میشود تا از محلهاش در فالروم به آتن بالا بیاید و بعد دیوتیما در اوج تعلیمات خود راه صعودی را برای دیدار زیبایی به سقراط نشان میدهد. با توجه به این دو مسیر، سقراط افلاطونی در جمهور مسیر نزولی را برای ساختن کالیپولیس طی میکند تا با آمدن به پایین و در خانهای از رهبران دموکراسی آتن، آنها را از توهمات سایهای نجات داده و به سمت کالیپولیس هدایت کند. مسیر افلاطون در نوامیس برعکس جمهور است و به جای سقراط، این بیگانه آتنی است که با دو همراه خود مسیر صعودی از شهر کنوسوس به سمت غار و معبد زئوس در بالای کوه آیدا را میپیماید و در هر قسمت از این مسیر زیارتی برای دیدار حقیقت است که بخشی از ماگنسیا ساخته میشود. مسیر بیگانه آتنی در نوامیس به این صورت بر خلاف سقراط در جمهور است و برخلاف کالیپولیس، فیلسوف-پادشاه و حکومت مطلقش جایی در ماگنسیا ندارد.
خلاصه ماشینی:
مسیر افلاطون در نوامیس برعکس جمهور است و بهجای سقراط این بیگانۀ آتنی است که با دو همراه خود مسیر صعودی از شهر کنوسوس بهسمت غار و معبد زئوس در بالای کوه آیدا را میپیماید و در هر قسمت از این مسیر زیارتی برای دیدار حقیقت است که بخشی از ماگنسیا ساخته میشود.
باوجوداینکه میتوان برسر ثئایتتوس جوان با سونگ اختلافنظر داشت و بهتر بود که او از سقراط جوان در محاورۀ مرد سیاسی نام میبرد، اما جهت فکری او جای درنگ دارد، آن هم درمورد کالیپولیس و ماگنسیا که این دو شهر را مربوط به دو قلمرو بهطور کامل متفاوت میداند: قلمروهای عقلی، و قلمروهای تجربی، یا بهتعبیری آسمانی و زمینی، و نتیجه میگیرد «آوردن کامل کالیپولیس بهروی زمین و اثباتکردن راههای تحقق آن به زبان این دنیایی طرح افلاطون است از جمهور تا نوامیس» (ibid.
تمام این موارد تنها یک گزارش اولیۀ افلاطون برای ایجاد زمینۀ محاوره و صرف آرایههای ادبی جمهور نیست، بلکه با اندک توجه و تأمل به شرایط بندر و مخاطبان سقراط معلوم میشود که افلاطون سمتوسوی اصلی محاوره را در ابتدای کار تعیین میکند تا بعد بتواند بنابر این سمتوسو هم بحث خود از عدالت و ظلم را پیش ببرد و هم نظام سیاسی مطلوب خود و نقدش به نظامهای سیاسی دیگر بهخصوص دموکراسی آتن را بیان کند.
به این ترتیب، افلاطون در ابتدای نوامیس نهتنها محاورۀ بین بیگانۀ آتنی با دو همراه دیگر را با کلمۀ خدا و وجه معنوی آن شروع میکند، بلکه کمی بعد تلمیحی به هومر دارد تا سفر این سه را با سفرهای منظم مینوس اسطورهای یکی بگیرد و نشان دهد که این سه نیز همان راه صعودی مینوس را در پیش گرفتهاند.