چکیده:
«زنا» از گناهانی است که آثار و پیامدهای آن، فرزند بهوجودآمده از گناه والدین را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. برخی از این پیامدها، همان آثار ارتکاب گناه است. بنابراین مسئله بسیار مهم درباره چنین فرزندانی، این است که چرا آنان که هیچ سهمی در گناه والدین خود نداشتند، اما باید نتایج و پیامدهای گناه، دامنگیرشان شود؟ آیا به راستی آنان گنهکارند؟ اخبار فراوانی را که از خباثت ذاتی آنان حکایت میکند، چه باید کرد؟ اگر به راستی آنان آلوده و گنهکارند، گناهشان جبری است نه اختیاری؛ در این صورت، تکلیف به آنان با چالشی مهم روبهرو میشود. در بررسی انجامگرفته و با در نظر گرفتن دلایلی که بر مسئولیت شخصی اعمال و نتایج آن دلالت میکنند، روشن میشود که نه تنها زنازاده، گناه والدین را به ارث نبرده، بلکه آلودگی این گناه نیز به او سرایت نکرده و در نتیجه اختیار او از بین نرفته است. تنها تفاوت او با دیگران، داشتن زمینه و استعدادی نامناسب است که سبب میل بیشتر او به انجام گناه میشود.
خلاصه ماشینی:
برخی از بزرگان نیز به تبعیت از این روایات، قائل به آلودگی ذاتی این فرزندان شدهاند و حتی دربارۀ آن ادعای اجماع کردهاند؛ برای مثال به گفتۀ سید مرتضی، ذات و باطن زنازاده دچار آلودگی و خباثت است و هرگز مورد رضایت خداوند قرار نمیگیرد، چراکه خداوند میداند او خیر و صلاح خود را اختیار نخواهد کرد (سید مرتضی، 1391ق: 248).
حال اگر اینگونه باشد، مهمترین بحث دربارۀ چنین فرزندی این است که آیا ذات و طینت فرزند برآمدۀ از این عمل زشت والدین، آلودۀ به گناه و خباثت است؟ همچنین مسائل دیگری نیز به وجود میآید؛ از جمله اینکه گناه این فرزند چیست که باید چنین مجازاتی را تحمل کند؟ آیا این همان جبر و نداشتن اختیاری که همۀ انسانها باید دارا باشند تا تکلیف به آنان منطقی باشد، نیست؟ آیا این مسئله با عدالت و حکمت خداوند متعال، قابل جمع است؟ تکلیف دلایل دیگری که گناه و مسئولیت هر کاری را بر عهدۀ همان شخص گذارده، چیست؟ گفتنی است، مسئلۀ انتقال گناه در برخی ادیان دیگر هم وجود دارد و حتی به یکی از مسائل بنیادین آن دین تبدیل شده است؛ مثلا در مسیحیت یکی از مبانی انسانشناسی، انتقال گناه اولیه از انسان نخستین به اعقاب ایشان است.
2. روایات دستۀ دوم نیز قادر به اثبات ذاتی آلودگی و ناپاکی زنازاده نیستند و قریب به اتفاق این روایات، حداکثر میتوانند بر زمینۀ نامناسب داشتن این فرزندان دلالت کنند، زیرا: اولا، در زنازاده، انتقال گناهی از والدین به فرزند صورت نگرفته است؛ ثانیا، والدین زناکار علت معدۀ فرزند خود هستند؛ بنابراین نمیتوانند ذات فرزند خود را آلوده سازند.