چکیده:
ژولیا کریستوا (19741 - ) از مهمترین پژوهشگران در حوزه نشانهشناسی به شمار میرود. نشانهشناسی کریستوا تحت عنوان معناکاوی شناخته میشود. معناکاوی علاوه بر بررسی شبکههای دلالتی، به شبکههای غیردلالتی رانهمحور نیز توجه دارد. به همین دلیل، در معناکاوی با دو وجه روبهرو هستیم: وجه نمادین و وجه ایمایی. وجه نمادین اساسا متوجه زبان، دلالت و قراردادهای اجتماعی است، اما وجه ایمایی متوجه رانهها، سائقها و عواطفی است که به نحوی وارد زبان شدهاند. از آنجاییکه به زعم کریستوا، شعر نوعی عصیان در برابر زبان است و بدین ترتیب امکان جریان یافتن وجه ایمایی را در بستر زبان فراهم میآورد، در پژوهش حاضر کوشیده شده است، شعری از رضا براهنی، به طور موردی، بر اساس الگوی وی بررسی شود. این بررسی نشان میدهد وجه ایمایی از طریق شگردهایی مانند اصوات مستقل،بیمعنایی، قطع و سکوت، تکرار، وزن، همآوایی و هممعنایی در بستر زبان پدیدار میشود. کاربست این الگو در زمینه شعرپژوهی از اهمیّت ویژهای در نقد عملی دارد.
خلاصه ماشینی:
از آنجاکه به زعم کريستوا، شعر نوعي عصيان در برابر زبان اسـت و بدين ترتيب امکان جريان يافتن وجه ايمايي را در بستر زبـان فـراهم مـي آورد، در پـژوهش حاضـر کوشيده شده است ، شعري از رضا براهني ، به طور موردي ، بر اساس الگوي معناکاوي کريستوا تحليـل و بررسي شود.
ايـن پـژوهش بـا تکيـه بـر مبـاني و ابزارهـاي واکاوانـة نظريـة آلودهانگاري ، امکان تأويل پذيري و خوانش هاي بديع از اين شعر را به محک گذاشته و درصدد پاسخ به اين پرسش است که آيا امکان کاربـست چنـين رويکـردي در خـوانش اشـعار فـروغ فرخزاد و ديگر شاعران معاصر فارسي وجود دارد يا نه ؟ در پژوهش حاضـر کـه بـه بـازخواني شعر «از هوش مـي روم » از رضـا براهنـي مـي پـردازد، عـلاوه بـر مؤلفـه هـاي مطـرح شـده در پژوهش هاي پيشين ، به اين موضوع پرداخته شـده اسـت کـه چگونـه وجـه ايمـايي ، از طريـق شگردهايي از قبيل اصواتي که مستقل از وجه ارتباطي عمل مي کنند، بي معنايي ، قطع و سکوت، تکرار، وزن، هم آوايي و هم معنايي ، در بستر زبان پديدار مي شود.
٣-٣- وجه ايمايي - وجه نمادين مک آفي در تحليل فراشد دلالتي زبان از چشم انداز کريستوا اين گونه مي نويسد، در فراشد دلالي اگر به زبان توجه کنيم متوجه دو وجه متفاوت آن مي شويم ، وجهـي که با بيان آشکار و سامانمند معنا سروکار دارد و وجهي که بـا انگيـزش عواطـف يـا بـه تعبيري تخلية رانه ها يا انرژي هاي رواني سوژه درگير است .