چکیده:
از آنجایی که ابن مقفع ایرانیتبار بود ولی تحصیلاتش را درعلوّ بلاغت و فصاحت در زمینه نثر عربی به پایان رسانید. و کتابهای پهلوی را اززبان فارسی به زبان عربی برگردانید. ابن مقفع، نخستین کس و شاید تنها کسی است که توانست دست مایهای گرانبها را به فرهنگ عربی تقدیم کند و بی شک او را به عنوان شهسوار نثر عربی قلمداد میکنند علاقه بیشازحد ابن مقفع به زبان ادبیات عرب و بهویژه کتابت نثرنویسی. ایشان را تا جایی پیش برد که در دوران خلفای عباسی واموی جزء کاتبان درجه اول وزراء و رهبران آنها گردانید قابلتوجه و عنایت اینجاست فردی که تا این اندازه علاقه به یادگیری زبان عربی داشت و این همه خدمات ارزنده و قابل توجه به ادب عربی خصوصاً در توسعه گسترش و ترویج کتابت و ترجمه نثر عربی نمود به خاطر کینه بیش از حد دشمنانش خودش اولین قربانی بسیار ادیبانه و ماهرانه نثر نویسی می گردد و جالبتر اینکه در تاریخ او را به عنوان یک فرد زندقه و کافر میشناسند غافل از اینکه کسانی مانند جاحظ ، عبدالملک اصمعی و ابن منظور و دیگران که در مورد ایشان قضاوت کردهاند خودشان از متعصبین و طرفداران خلفای عباسی و اموی بودند که بغض و کینه بیش از حدی را به ایرانیان و خصوصا طرفداران فرقه شعوبیه داشتند بطوری که هرکه را ایرانی میشناختند شعوبیه کافر و زندقه و ضد بلامنازع اعراب میدانستند. نهایتاً با پدید آمدن منازعه بین ایرانیان وخلفای عباسی و اموی مبنی بر نژاد برتر واصیل که مولود ان تفکر شعوبیه بود.
خلاصه ماشینی:
ایشان را تا جایی پیش برد که در دوران خلفای عباسی واموی جزء کاتبان درجه اول وزراء و رهبران آن ها گردانید قابل توجه و عنایت اینجاست فردی که تا این اندازه علاقه به یادگیری زبان عربی داشت و این همه خدمات ارزنده و قابل توجه به ادب عربی خصوصا در توسعه گسترش و ترویج کتابت و ترجمه نثر عربی نمود به خاطر کینه بیش از حد دشمنانش خودش اولین قربانی بسیار ادیبانه و ماهرانه نثر نویسی می گردد و جالب تر اینکه در تاریخ او را به عنوان یک فرد زندقه و کافر میشناسند غافل از اینکه کسانی مانند جاحظ ، عبدالملک اصمعی و ابن منظور و دیگران که در مورد ایشان قضاوت کرده اند خودشان از متعصبین و طرفداران خلفای عباسی و اموی بودند که بغض و کینه بیش از حدی را به ایرانیان و خصوصا طرفداران فرقه شعوبیه داشتند بطوری که هرکه را ایرانی میشناختند شعوبیه کافر و زندقه و ضد بلامنازع اعراب میدانستند.
ابن خلکان در وفیات الاعیان و ابن الندیم در الفهرست و همچنـین در کتاب هـای متعـددی ماننـد صـبح الاعشی قلقشندی و رسائل البلغاء از محمد علی کرد و کتاب الصناعتین از ابو هلال عسکری و کتـاب البیان و التبیین جاحظ و تاریخ اداب اللغه العربیه جرجی زیدان و بسیاری دیگـر در مـورد زنـدگی ابـن مقفع و عبد الحمیدکاتب از لحاظ سیاسی –اجتماعی –ادبی و فرهنگی سخن گفته اند ولی از این نـوع منظر و این دیدگاه خاص که هدف این مقاله است که عبـارت اسـت از مظلومیـت ، تعصـب ، جـاه طلبـی، شعوبیه و داوری در مورد شهادت این ادیب دانشمند تاریخ چیزی قضاوت نکرده است و مسئله مورد وثوقی بیان نگردیده است .