چکیده:
دوران حکومت خوانین شادلو بر شمال خراسان، دوره ای آکنده از وقایع و حوادث گوناگون است. یکی از مهمترین و البته، آخرین این خوانین، سردار معزز شادلو می باشد. دوره حکومت سردار معزز، هم به لحاظ وقایع داخلی و هم تحولات و وقایع سیاسی، دوره ای برجسته و قابل توجه است. یکی از مهمترین این وقایع که بازتاب گسترده ای پیدا کرد؛ اسارت نوامیس باشقانلو، توسط ترکمن ها بود. در پی این واقعه و شکایت تیره باشقانلو به مجلس، سردار معزز نیز به عنوان یکی از مقصران حادثه محاکمه شد.<br /> این تحقیق، مانند بسیاری از تحقیقات تاریخی به شیوه اسنادی نوشته شده و در پی پاسخ به این پرسش است که نقش سردار معزز در حادثه اسارت نوامیس باشقانلو، توسط ترکمن ها چه بوده است؟ یافته ها نشان می دهد که سردار معزز به دلیل حملات ترکمن ها به شمال خراسان درصدد بوده است تا این حملات را به مناطق دیگری معطوف نماید و برای جلوگیری از حمله ترکمن ها به مناطق زیر سیطره خود در حمله ترکمن ها به محل زندگی باشقنلوها و اسارت نوامیس آنها به عنوان یک ایلخان و عامل حکومتی، اقدام لازم را صورت نداده است.<br />
خلاصه ماشینی:
در همین باره ، در روزنامۀ مجلس از قول شخصـی بـه نـام میرزا سید علیخان ، نوة میرزا جعفرخان مشیرالدوله ، یکی از مأموران چاپارخانۀ خراسان و عشق آباد کـه سابقا مأموریت گمرک خانۀ سرحد ترکمنان یموت را عهده دار بوده ، آورده است کـه وقتـی ایـن فـرد، علت حملۀ ترکمنان را به روستای چنگان و به اسارت بردن نوامیس باشقانلو جویا شد دو تن از رؤسای ترکمنان به نام های شیخی خان و صاطلیق خان که رهبری این هجوم را نیز بر عهده داشتند در پاسخ به سؤال میرزا سید علیخان ، نامه ای را به زبان ترکی به خط و مهر سردار معزز نشان دادند کـه در آن ، حاکم بجنورد از این گروه از ترکمنان خواسته بود تا طایفه زعفرانلو را غارت کننـد.
بـه عنوان نمونه ، نجم آبادی از مذاکرات سه شنبه ٩ ربیع الاول ١٣٢٥ق ، مجلـس اشـاره دارد کـه یکـی از وکلا دربارة اسرای باشقانلو چنین عنوان کرد: «چنین مذاکره شد که در مطلب اهم حرف بزنیم ، حال سه ماه اسـت کـه از وزارت داخلـه اسـترداد اسرای قوچان را خواسته ایم ، کو؟ چه کردند؟ و چه اقدام نموده اند و چند دفعه وعده دادند؟ کدام نتیجـه را بخشید؟ آیا این مطلب مهم نیست ؟ جواب داده شد که هر وقت از استرداد اسرا صحبت میشود پای آصف الدوله را داخل نموده مذاکرة او میشود که باید در مجلس حاضر شود یا نشود و مطلب شخصـی شده مقصود از میان میرود.