چکیده:
بحث و تحقیق دربارة محتوا و ساختارهای لفظی و معنویِ قرآن کریم از نخستین رویکردهای علما و اندیشمندانِ مسلمان در تاریخ اسلام محسوب میشود؛ اهمّیت این رویکردها تا بحدّی است که درکِ زمینهها و ویژگیهای لفظی و بلاغی قرآن کریم را بستری برای فهم درست و صحیحِ اندیشههای وحیانی میدانند. محور همنشینی واژه «حُبّ» در هنجارهای ادبی- اجتماعی جامعة جاهلی، منحصر به عرائس شعری، محبوبههای شاعران و اَبطال، و آثار مسکن و کاشانه و دیار آنها محدود میشد و مفاهیم والا و چالش برانگیز اعتقادی، مدّنظر نبود امّا در رهیافتهای معناشناختی قرآن کریم، حوزة معنایی «حُبّ» رنگ اعتقادی- اسلامی به خود گرفت و نظام دِلالی آن، از حُبّ و عشقِ زمینی، به حُبّ الهی و محبّت چندسویه و متعالی خدا- انسان تغییر جهت داد.
نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد تغییر گفتمان جاهلی به اسلام و عرفان اسلامی، سبب شد بِساطَت و مادّی گریِ عرب جاهلی، جای خود را به تأمّل در حیات و هستی بدهد و انسانِ مسلمان، با تکیه بر تعلیمات اسلامی و تأکید بر اصالت تعابیر و معانی قرآنی، نگاه فرامادّی خود را به موضوع حُب و محبّت نیز منعطف سازد چنانکه التذاذ صرفِ مادّی در عصر جاهلی، در پرتو آموزههای قرآنی، به تعابیری همچون «ایثار»، «وُدّ»، «صفای مودّت»، «ترجیح دادن» و... تحوّل پیدا کرد.
خلاصه ماشینی:
» (نیکلسون، 1374: 33) در عرفان اسلامی، به نسبت آموزههای مسیحی، پرستش معرفت جویانه از گونهای دیگر است؛ آنچه در مسیحیت به عنوان «خدای پسر» نمودار میشود، در اسلام به هیچ وجه شکل نمیگیرد، وجود پیامبر اکرم(ص) اگرچه از لحاظ معنوی فراتر از مرتبت سایر انسانهاست اما به هیچ وجه، «خداگونه» یا «فرزندگونه» نیست؛ عرفان اسلامی در بستر اندیشههای مداوم و خوف و رجای مسلمانان و زهاد نخستین شکل میگیرد و در گذر زمان با در آمیختن با مفاهیم متعدد معرفت جویانه، فلسفی و اشراقی به تعاملی عاشقانه و چندبعدی میان انسان و خداوند تبدیل میشود که بیش از هرچیز بر ذات دین و حقیقت ناب آسمانی تکیه دارد و تلاش خویش را بر ادراک «در آمیختگی با محبوب آسمانی» معطوف میسازد و در این ادراک، خود را با پالودن از نفسانیات، آمادة پذیرش اشراقات الهی و کشف و شهودهای مداوم میکند؛ به همین دلیل، در عرفان اسلامی، زهد و حب الهی، لازم و ملزوم هم شمرده میشوند: «چون زهد به طور کلی روگردانیدن از محبوب است تحقق آن تنها با عدول به چیزی که از آن محبوبتر است قابل تصور است و گرنه ترک محبوب بدون گرایش به چیزی محبوبتر، محال است...
در سالهای اخیر مطالعات زیادی در ارتباط با تأثیرات محیط طبیعی بر انسانها صورت گرفته که نشان میدهد نه تنها حضور در محیطهای طبیعی بلکه تماشای صرف طبیعت یا حتی نگاه به تصاویر و فیلمهایی از مناظر طبیعی موجب کاهش استرس و خستگی چشم میشود (Shibata, 2004).
ارتباط با طبیعت برخلاف تأثیرات منفی که ممکن است برای کارهای تکراری و روتین داشته باشد و موجب افزایش حواسپرتی شود، تأثیر مثبتی بر فعالیتهای خلاقانه دارد و منجر به سرعت بخشیدن به تولید پاسخها و ایدههای متفاوت میشود و در کنار آن نقش مهمی را در بهبود حافظه افراد ایفا میکند (Marc, 2008).