چکیده:
تصوّف، که از آن میتوان به عنوان یکی از عوامل مهم اجتماعی و فرهنگی یاد کرد، از قرنهای نخستین در جامعۀ اسلامی شکل گرفت و به سرعت رشد کرد. با سنایی وارد عرصۀ ادبیات شد و آثار برجستهای در این حوزه چه به صورت نثر و چه از نوع آثار منظوم پدید آمد که مثنویهای عطار و مولانا از جملۀ آنهاست. تحت تأثیر این آثار و با توجه به غلبۀ روح و فرهنگ تصوّف در فضای اجتماعی قرون هفتم، هشتم و نهم، داستانهای عاشقانۀ عصر نیز که به دلیل نگاه عاطفی و احساسی آنها بیش از سایر داستانها مورد توجّه بودهاند دگرگون گشته، ضمن حفظ برخی ویژگیهای آثار پیشین، آب و رنگ تازهای به خود گرفتند. در این نوشتار برآنیم تا با بررسی برخی از برجستهترین منظومههای عاشقانۀ این قرون یعنی هشت بهشت امیر خسرو دهلوی(قرن هفتم)، جمشید و خورشید سلمان ساوجی و همای و همایون خواجوی کرمانی(قرن هشتم)، و لیلی و مجنون مکتبی شیرازی(قرن نهم)، عناصر مشترکی را که بیانگر تأثیرپذیری پدیدآورندگان این آثار از اندیشههای صوفیّه است، استخراج کرده و مورد مطالعه قرار دهیم. نتایج پژوهش بیانگر این معناست که این اثرپذیری تنها به تحول شخصیتهای داستانی و صفات و رفتار آنها محدود نگشته بلکه واژگان و تعابیر عاشقانه نیز چه بسا تحت تأثیر تصوّف بار معنایی گستردهتری یافتهاند؛ به عبارتی میتوان اذعان کرد که عشق زمینی و مجازی در این داستانها به پاکی و بلندای عشق آسمانی ارتقا مییابد و عشق و عرفان آنچنان در هم آمیخته و به هم پیوند میخورد که نمیتوان حدّ و مرز مشخصی برای عاشقانه یا عارفانه بودن آنها تعیین نمود.
خلاصه ماشینی:
در برخی از این داستانها هر چند نشانههایی از توجه شاعران به منظومههای پیشین به چشم میخورد؛ مانند وجود نغمهپردازانی چون شکر و شهناز در منظومه جمشید و خورشید که پیام عاشق را به معشوق میرسانند و یادآور باربد و نکیسا در منظومۀ خسرو و شیرین هستند که از زبان عاشق و معشوق سخن میگویند، اما شیوۀ پرداختن شاعران نظیرهگو به آنها طوری است که حتی در این موارد مشترک نیز میتوان رد پای تحول و دگرگونی را احساس کرد.
از این رو عاشقانی چون جمشید در منظومه جمشید و خورشید، همای در داستان همای و همایون، مجنون در لیلی و مجنون مکتبی و حتی بهرام گور در هشت بهشت امیر خسرو هر چند در نقش یک عاشق ظاهر میشوند، اما اعمال و رفتار آنان و مسیری که برای دستیابی به معشوق طی میکنند بیشباهت به کار و کردار سالکان طریقت برای دستیابی به حقیقت نیست؛ عشق آنان ماجرای سوز و گدازی است که حکایت از یک عشق عمیق روحانی دارد تا یک عشق سادۀ زمینی.