چکیده:
نظریههای "دولت" براساس دستگاه فلسفهی پشتیبانشان تدوین میشوند و در تمامی حوزهها - ازجمله اقتصاد سیاسی - نمود پیدا میکنند. با این پیشفرض که "حکمت متعالیه" دستگاه فلسفی پشتیبان جمهوری اسلامی است، طبیعتاً اقتصاد سیاسی دولت اسلامی نیز باید در چارچوب حکمت متعالیه بگنجد. در این راستا، پژوهش حاضر با استنباط و صورتبندی اصول اقتصاد سیاسی متعالیه از پایههای فلسفهی سیاسی متعالیه، به بررسی "رویکردهای هفتگانهی اقتصاد مقاومتی" براساس این اصول پرداخته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی با رویکرد "متنکاوی مؤلفمحور" میباشد. نتایج نشان میدهد، علاوه بر انطباقپذیری رویکردهای هفتگانه با احکام مستنبط از حکمت صدرایی، میتوان سه رویکرد "آگاهیبنیان"، "مردمپایه" و "فسادستیزی" را نیز به این سند افزود. همانگونه که حکمت نظری متعالیه قابل امتداد در ساحت سیاست است، فلسفه یا حکمت سیاسی نیز قابل امتداد در دیسیپلین اقتصاد سیاسی است و میتوان از اقتصاد سیاسی متعالیه نیز صحبت کرد. این نتایج را میتوان در تدوین "نظریهی جامع اقتصاد سیاسی دولتِ اسلامیِ مردمسالار" و "بهروزرسانی سند اقتصاد مقاومتی" بهکار گرفت.
خلاصه ماشینی:
با این پیشفرض که "حکمت متعالیه" دستگاه فلسفی پشتیبان جمهوری اسلامی است، طبیعتاً اقتصاد سیاسی دولت اسلامی نیز باید در چارچوب حکمت متعالیه بگنجد.
اگر بپذیریم حکمت صدرایی، فلسفهی پشتیبان انقلاب اسلامی است (امهطلب و نامدار، 1386؛ لکزایی و فتحاللهی، 1392؛ لکزایی، رضا و لکزایی، نجف، 1390) باید ببینیم بهچهمیزان مرحلهی دولتسازی با شاخصهای حکمت صدرایی تطابق دارد؟ این پژوهش، اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی را - با تأکیدبر رویکردهای هفتگانهی اقتصاد مقاومتی خواهد سنجید و میزان انطباق آنها با اصول حکمت صدرایی را بررسی خواهد کرد.
2. اصول فلسفهی سیاسی حکمت سیاسی متعالیه حکمت سیاسی متعالیه، نظریهی پشتیبان دولتسازی در انقلاب اسلامی است و میتواند در عرصهی جامعه سرایت و امتداد پیدا کند.
تکاملپذیری آزادی و اختیار برخلاف جهان ایستای ارسطویی، حکمت متعالیه تصویری از جهان ارائه میکند که نهاد آن همواره پویا و در حرکت است؛ این پویایی، همهی هستی - و از جمله انسان - را فراگرفته است: «فالانسان فهو فی الترقی دائماً من وجود الی وجود آخر و من نشاة اخری و لیس بثابت فی مرتبة منه» (صدرالدین شیرازی، 1375: 361)؛ این پویایی، در اجتماع برای او بازگشوده میشود و به آزادی انسانی اصالت میبخشد.
این مطلب حاکی از آن است که دستگاه معرفتی حکمت متعالیه پتانسیل تولید احکام اقتصاد سیاسی متعالیه را نیز دارد؛ کاری که این پژوهش توانست مواردی را برای نمونه عرضه کند.
خلاصهاینکه دولت اسلامی در کالبد اقتصادی غیراسلامی نمیگنجد؛ لذا اگر انقلاب اسلامی زاییده و ناشی از حکمت متعالیه است، اقتصاد انقلاب اسلامی نیز باید با این حکمت نظری تطابق داشته باشد.