چکیده:
تأثیراتی که شعر پسامدرن ایران از مکاتب ادبی و فلسفی اواسط قرن بیستمِ غرب پذیرفته نیازمند بررسی موشکافانهتر است. پژوهش حاضر، پسامدرنیسم را در شعر دهة هفتاد ایران و در راستای یکی از برجستهترین جنبشهای شعر پسامدرن آمریکا، «شعر زبان»، تحلیل میکند. هدف از این مقاله بررسی دو مفهوم کلیدی در بوطیقای «شعر زبان» است که تأثیری انکارناپذیر بر شعرپردازی پسامدرن ایران داشتهاست: »روایت» و «روزمرهپردازی». این بررسی تطبیقی از آن جهت حائز اهمیتاست که هر دو سبک، روایت را خودزندگینامهنویسی تجربهگرا میدانند که در آن تکهتکههای زندگی روزمره، تصاویر و اصوات برآمده از رسانهها و فرهنگ مصرفگرا، خاطرات مبهم، اساطیر و ذهن ناخودآگاه هویت را درهم میتنند. تحلیل این دو سیاق شعری نشان میدهد که شعر پسامدرن ایران رویکردی ساختارشکن به رابطة شعر، روایت و هویت دارد. این بررسی از رسانهزدگی در خصوصیترین لحظات زندگی فارغ از فرهنگ و جغرافیا پرده برمیدارد. شعر پسامدرن ایران با زدایش احساسات و تغزل، به قصههای رنگباخته از روزمرگی میپردازد و از انواع حماسی، تعلیمی، عاشقانه و انقلابی، به نوعی از شرححالنویسی ازهمپاشیده روی میآورد. این درجه از گسست در زبان و معنا بیانگر تغییرات سریع، فنّاورانه و روانپریشانه در زندگی معاصر چه در ایران و چه آمریکا است.
خلاصه ماشینی:
اين درجه از غرب گرايي چيزي نيست که به مذاق سنت گران سنگ شعر فارسي و حتي موج نوگرايان خوش آيد اما مشکل اينجاست که همان اندک شاعراني که از دهۀ هفتاد ايران به متفاوت نويسي و نحوشکني راديکال روي آورده اند، برداشتي درست از مکتب هاي شعر پسامدرن نداشته اند و متأسفانه همين امر، به اين منجر شده است که اتحاد شعر فارسي و پسامدرنيسم ، دورازذهن ، مخرب ، تصنعي، مبتذل و سطح پايين انگاشته شود.
براي نيل به اين هدف ، اشعار علي قنبري، از جديترين پيروان پسامدرنيسم در شعر، مورد مطالعۀ تطبيقي با اشعار ران سيليمن (Ron Silliman) آمريکايي و از بنيانگذاران جنبش پسامدرن «شعر زبان » ( Language Poetry) قرار خواهدگرفت .
تعريف پسامدرنيسم در ادبيات ايران ، همواره امري چالش برانگيز و گاهي سفسطه آميز بوده است و مخالفاني نه چندان اندک، به اين رويکرد هنجارگريز و شالوده شکن روي خوش نشان نداده اند اما قنبري به دليل آشنايياش با شعر پسامدرن آمريکا از جايگاه ويژه اي برخورداراست .
قنبري در ضميمۀ يازدهم از کتاب نامه (به /از) رؤيا و ضمائم پاره وقت (١٣٨١) به پاراگراف نويسي و جملات طولاني مشابه سيليمن روي ميآورد، با اين تفاوت که افزايش تدريجي جملات و دنبالۀ فيبوناچي را به کار نميبندد: «از آپارتمان نميشود دستي را حواله کرد اما در خيابان شناسه هاي قانوني بر آشيل پاهاي تو حکم ميکند و قيافه ها چنان متغيرند که بايد به ويترين کتابفروشيها هم سري بزني به روان شناسي رنگ ها/ چاپ دهم / ٣٧٥٠ تومان / در آن وقت حتي در زمينۀ آبي نيزه اي بر پهلوان اژدهاکش ميدان پرتاب ميکني و درمييابي يک لحظه ميشود در فهرست حماسه ها ثبت نام کرد.