چکیده:
پس از شکل گیری بهائیت، رهبران و پیروان این آیین سعی در جذب حداکثری اقشار مختلف مردم
نمودند و از این میان توانستند عد های را با تبلیغات و وعده های دروغین به سوی خود بکشانند. عبدالحسین آیتی نیز یکی از افرادی بود که به آیین بهائی روی آورد و سالیان متمادی مورداعتماد و علاقه ی عبدالبهاء بود. با این حال، پس از مرگ عبدالبهاء، تردیدهایی درباره ی مشروعیت آیین بهائی برایش ایجاد شد و پس از گذشت چندی، این تردیدها رنگ یقین به خود گرفت و به کلی از بهائیت خارج
و دوباره مسلمان شد. این مقاله به چگونگی بهائی شدن وی و سپس به دلایل آیتی برای خروج از بهائیت
می پردازد و در آخر بعضی از اتفاقاتی که پس از خروج برای او افتاد آورده شده است.
خلاصه ماشینی:
پس به آیتی نوشت که تخلص شما من بعد آواره باشد و این نهایت منت بود، زیرا او و پدرش بدین لقب ملقب بودند و همیشه مینوشتند: «ما آوارگان» (مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ص 64).
عبدالبهاء با توجه به احاطهی علمیآیتی، او را مأمور نگارش یک کتاب تاریخی کرد و آیتی نیز از سال 1918 تا 1921 میلادی به تهیه و چاپ آن اقدام نمود و نام کتابش را «الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة» نهاد (شریعتزاده و فرمانیان، آثار مکتوب بابیه و بهائیه در بوته نقد، ص53).
ه) آیتی در سفرش به مصر راجع به تزلزل میرزاابوالفضل گلپایگانی و میرزانعیم چیزهایی شنید و دانست آنها هم به دروغگویی عبدالبهاء پی بردهاند ولی بنابر مصالحی سکوت اختیار نمودهاند، این امر نیز باعث شد که آیتی نسبت به ابراز نظرات خود بر بطلان بهائیت جدیتر شود (همان، ص240).
» (صبحی، خاطرات انحطاط و سقوط، ص198) عبدالحسین آیتی سرانجام در صفر 1373 قمری مطابق با مهر 1332 شمسی ضمن سفری که به تهران کرده بود، بیمار شده رخت به سرای دیگر کشید و جنازه او در قم در قبرستان آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری ره (معروف به قبرستان نو) به خاک سپرده شد.