چکیده:
ظهور زنان داستان¬¬نویس در عرصه ادبیّات کشور به اواخر¬ دهه سی برمی¬گردد. پس¬ از انقلاب شرایط تازه¬ای برای حضور زنان ایجاد شد. این که زنان از چه می¬نویسند و به چه شکلی محتوای ذهن، تفکّر و اندیشه¬شان را منتقل می¬کنند، انگیزه¬ای شد تا در این مقاله، به مقایسه سیمای زن در داستان¬های کوتاه شاخص «گلی ترقّی» و «غزاله علیزاده» بپردازیم. هدف اصلی در این مقاله، آشنایی با داستان¬های کوتاه شاخص این دو نویسنده، شخصیّت¬پردازی زنان و پرداختن به نوع نقش، ویژگی¬های زنان و به طور کلّی، مقایسه شخصیّت¬های زن در این داستان¬ها است؛ بنابراین می¬¬توان گفت که هر دو نویسنده، سعی دارند تا ظلم و ستم¬های وارد بر زنان را در جامعه امروزی به خوانندگان خود نشان دهند. اغلب زنان ترقّی شخصیّتی ایستا دارند؛ در حالی که زنان علیزاده غالبا شخصیّتی پویا دارند و دائما در حال تغییر و تحوّل¬اند. داستان¬های ترقّی به شیوه خاطره¬نویسی و واقع¬گرایانه است و زنان داستان¬های او شخصیّت واقعی هستند؛ در حالی که اغلب زنان علیزاده، تخیّلی یا اسطوره¬ای¬اند. همچنین اغلب نقش زنان درداستان¬های ترقّی، زن– مادر است؛ درحالی که در داستانهای علیزاده بیشتر زن– اسطوره¬اند.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که زنان نویسنده هم به طور طبیعی درد آشنای این واقعیّتها بودند و هم خود را نسبت به آنها متعهّد میدانستند داستانهایی نوشتند افشاگرانه و دادخواهانه دربارۀ موقعیّت پایین زنان در جامعه نسبت به مردان، مسائل اجتماعی، اقتصادی و بیپناهی، مشکلات بعد از طلاق و باورهای ریشهداری که در خصوص دختران و زنان در ذهن جامعه وجود دارد.
با توجّه به پیشینۀ قبلی و آشنایی با «گلی ترقّی» و «غزاله علیزاده» و مطالعۀ داستانهای کوتاه آنها، در این مقاله به دلیل کثرت داستانهای این دو نویسنده، به ذکر چند داستان کوتاه شاخص از هر نویسنده پرداخته و مبنای کار را براساس شناخت شخصیّتهای زن داستان، اعم از (اصلی، فرعی، ایستا یا پویا)، نوع نقش زنان (زن- مادر، زن- کودک، زن- همسر، زن- اسطوره)، ویژگیهای شخصیّتی، طبقات اجتماعی، عشق زنان (عشق به فرزند، همسر)، هنرمندی و اشتغال زنان، سطح تحصیلات، باورهای خرافی و آسیبهای اجتماعی که زنان با آن مواجه هستند قرار دادیم و در پایان، داستانهای شاخص این دو نویسنده را با هم مقایسه کرده، سپس به یک نتیجهگیری کلّی رسیدیم.
» (میرصادقی،1360: 21) به طور کلّی میتوان گفت که هر نویسندهای برداشت خاصّی از محیط اطراف و زندگی خود دارد وآن چشمانداز و برداشت را با نیروی تفکّر، احساس و حتّی تجربۀ خود تلفیق میکند و گاهی آنها را در برابر هم قرار میدهد، همین مسأله داستان را میآفریند.
از جمله شخصیّتهای زن این داستان، یکی «راوی» است که داستان از زبان او نقل میشود و دیگری «مادر راوی» و «زن مسترغزنی».
یکی دیگر از تفاوتهای شخصیّتی زنان در داستانهای «ترقّی» و «علیزاده»، این است که بیشتر زنان ترقّی، شخصیّتی ایستا دارند و هیچ تغییر و تحوّل چشمگیری در شخصیّت آنها ایجاد نمیشود.