چکیده:
خاستگاه جشنوارههای فیلم غرب است اما با گسترش فرهنگ غرب این نوع جشنواره به پدیدهای جهانی بدل شده است. «مطالعات جشنوارههای فیلم» حوزهای میانرشتهای و جدید است. این مقاله از منظر سیاستگذاری فرهنگی به جشنوارههای تلویزیونی در ایران توجه میکند. رویکرد این مقاله به سیاستگذاری فرهنگی از منظری خرد و معطوف به «سیاستگذاری رویداد» است؛ بدین معنا که به جای اهداف و محتواها، بر شکل برگزاری جشنواره تاکید میشود. شکل برگزاری جشنوارههای تلویزیونی برگرفته از نمونههای غربی است، لذا این مقاله با نگاهی تطبیقی به تحلیل مراسم اختتامیه دو جشنواره تلویزیونی جامجم و گلدنگلوب میپردازد. این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی بهره میبرد. بخشی از یافته-ها نشان میدهد در حالی که در اختتامیه جام جم بیش از همه مقامات سیاسی و مدیران اداری جشنواره بازنمایی و برجسته میشوند، در گلدن-گلوب اثری از حضور مقامات سیاسی دیده نمیشوند و مقامات جشنواره نیز تمایل چندانی به حضور در جلو دوربینها ندارند. در پیوند با گفتمان تلویزیون که از یک سو مبتنی بر سرگرمی و از سوی دیگر متکی به «حال» و رویدادهای جاری جامعه است، مراسم گلدنگلوب نیز ضمن حفظ رویکرد سرگرمی به رویدادهای اصلی جامعه آمریکا واکنش نشان میدهد. این در حالی است که جامجم نه از رویکرد سرگرمی بهره چندانی میبرد و نه به رویدادهای جاری جامعه توجه چندانی دارد. میتوان مدعی شد علیرغم استانداردهای یکسانی که برای برگزاری جشنوارههای فیلم وجود دارد گلدنگلوب بازتابی از ساختار تجاری صنعت فیلم و تلویزیون در آمریکا و جشنواره جام جم بازتابی از ساختار دولتی و انحصاری صنعت تلویزیون در ایران است.
خلاصه ماشینی:
نقش جشنواره های فیلم در سیاستگذاری فرهنگی تحلیل محتوای کیفی جشنواره تلویزیونی جام جم و جوایز گلدن گلوب سیدجمال الدین اکبرزاده جهرمی چکیده خاستگاه جشنواره های فیلم ، غرب است ، اما با گسترش فرهنگ غرب ، این نوع جشنواره به پدیده ای جهانی بدل شده است .
این در حالی است که تلویزیون به دلایلی همچون دسترسی به طیف 1 - Media event 2 - Valck 3 - Soeteman 4 - itv Fest 5 - BANFF 6 - PRIX Italia ٧- لازم به توضیح است که در ایران ، جشنواره های تلویزیونی دیگری برگزار شده اند که سازمان صداوسیما برگزارکننده آنها نبوده است ؛ از جمله «جشنواره تلویزیونی اتحاد» که از سوی اتحادیۀ رادیو و تلویزیون های کشورهای اسلامی که مقر آن در تهران است ، برگزار میشود و نیز «جشنواره حافظ » که از سوی بخش خصوصی برگزار میشود و بخشی از جوایز آن به برنامه های تلویزیونی اختصاص دارد.
این مقاله در صدد است تا نگاه خود را معطوف به نحوه برگزاری جشنواره های تلویزیونی در ایران کند و از رهگذر مقایسه آن با نمونه های مشابه خارجی، نقش آنها را در سیاستگذاری فرهنگی مورد توجه قرار دهد.
تصمیم گیری درباره اینکه آیا مراسم اختتامیه و یا دیگر بخش های جشنواره ، به صورت زنده از تلویزیون پخش شود یا خیر و نیز اینکه چگونه میتوان از رسانه های جدید و به ویژه شبکه های اجتماعی برای برگزاری جشنواره کمک گرفت ، از موضوعاتی مربوط به این حیطه است .