چکیده:
سخن و سخن گفتن مهمترین ویژگی انسان اندیشمند است که میتواند کارکردی دوسویه و بسیار متناقض داشته باشد. ازاینرو برای آن باید و نبایدهای بسیار گفته شده است؛ از جمله در گستره ضربالمثلها بخش قابل اعتنایی را چنین مضامینی برساخته است. مثلها از سویی زاییده فرهنگ مردم و از سوی دیگر نمایاننده عناصر موجود در همین فرهنگاند و منبع ارزشمندی در پژوهشها و مطالعات فرهنگی به شمار میروند. سخن و مقولههای گسترده آن نیز در گنجینه امثال مردم این سرزمین بسیار محل توجه بوده و مثلهای بسیاری میتوان یافت که در آن مستقیم یا غیرمستقیم «زبان»، «سخن»، «سخنوری» و شایست و نشایستهای آن طرح شده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین چندوچون بازتاب این مضامین در ضربالمثلهای فارسی سامان یافته است. بدین منظور منبع اصلی کارنوشت پیش رو، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی ذوالفقاری قرار داده شده و با گردآوری همه نمونههایی که بهگونهای با موضوع سخن و لوازم آن پیوند داشته، محورها و خطوط اصلی از نظر محتوایی تحلیل و طبقهبندی شده است. یافتهها نشان میدهد شمار زیادی از نمونهها به رابطه سخن و ویژگیهای گوینده اشاره دارد و مواردی چون شخصیت اجتماعی، پایگاه طبقاتی، شرایط اقتصادی و دانش گوینده در رد و پذیرش سخن او موثر دانسته شده است. خاموشی دومین موضوع پربسامد در مثلهاست که با وجود نمونههای گاه متناقض، برآیند آن برتری سکوت بر گفتار است. موضوعات دیگری چون لزوم سنجیدهگویی، آسیبهای سخن، بیهودگی یا موثر بودن کلام و نیز نکاتی مربوط به شنونده در مراتب بعدی قرار میگیرند که هریک دربردارنده نکاتی فرهنگی و اجتماعی هستند که در جای خود بررسی شدهاند.
خلاصه ماشینی:
در مقالۀ «جايگاه زبـان و سخن اخلاقي در ادبيات فارسي» (مهرآوران ، ١٣٩٦) با استناد به شعر شـاعراني چـون مولوي، سعدي و صائب ، مضامين مربوط بـه سـخن آورده شـده و سـپس بـا محتـواي احاديثِ نزديک به اشعار سنجيده شده است ؛ اما با موضـوع مـدنظر ايـن نوشـتار يعنـي چندوچون سخن گفتن در مثل ها تنها ميتوان به مقالۀ «مقايسۀ ضرب المثل هـاي فارسـي و عربي با موضوع سخن از لحاظ واژگاني، نحوي، بلاغـي و معناشناسـي» (متقـيزاده و نيکوبخت ، ١٣٩٣) اشاره کرد.
حرف فلان کس و هارة خر يکيست (همان ، ج ١: ٨٣٠) نمونه هايي نيز بر مذکر بودن جنسيت حرف درست تأکيـد دارد و ويژگـيهـايِ مثبـتِ حرفِ مردان را برميشمارد؛ البته مثل هايي که دربارة سخن و ويژگيهاي آن است پـس از اين ، در دسته اي جداگانه خواهد آمد: ١.
در مقابل اين نوع ضرب المثل ها که اعتبار را به گويندة سخن مـيدهنـد، دسـته اي از مثل ها براي سخن به صورت مطلـق ارزش قائـل شـده انـد و سـخن را از گوينـده جـدا ميدانند و حرف سنجيده را از هر کسي، فارغ از اينکه گوينده کيست ، مـيپذيرنـد و در مورد حرف بد نيز همين باور حاکم است .
حرف خوب مثل طلاسـت از دهـن سـگ هـم افتـاد بگيرش (همان ، ج ١: ٨٢٨)؛ که در اين مورد آخر نيز، ارزشـمندي سـخن را بـه کيفيـت سخن ميداند نه شرايط و شخصيت گويندة آن ؛ اما همان گونه که ديده مـيشـود، شـمار اين نمونه ها کمتر است .
نمونه هايي نيز تنها به «حرف حق » اشاره دارد؛ در واقـع حـرف حـق معـادل همـان حرف حساب و سنجيده است ، اين دو در بسياري موارد به يک معنا به کار رفتـه انـد.