چکیده:
موضع مقاله پیش رو را، روانشناسی میان فرهنگی تعامل تشکیل می¬دهد که همه ابعاد آن از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است. دلیل این پیچیدگی از نحوه تفکّر، نوع ادراک، اهداف فردی، معیارها و تعاریف متعدد فرهنگ سرچشمه می گیرد که می توانند به مناقشههای فردی و جمعی در همه سطوح اجتماعی، سیاسی و علمی منجر شوند. محیط فرهنگی، نوع انگیزه و شرایطی که در شکلگیری ساختار شخصیّت افراد نقش دارند، جهانبینی، برداشتهای دینی هم از بخشهای عمده این عوامل محسوب میشوند. درهم تنیدگی «حس، احساس، تفکر و شهود» در افراد، اساس مبانی تحقق پذیری و عدم تحقق تعامل را تشکیل میدهند و میتوانند تعاملات جمعی، میانفردی، میاندینی، دروندینی، میانفرهنگی یا درونفرهنگی را تبدیل به عرصههای نبرد دیدگاه ها و جهانبینیها کنند. هدف مقاله حاضر بررسی این پرسش است که چگونه میتوان از تخریب و تفکر استبدادی عبور کرد و چه مکانیزمهایی برای ایجاد گفتگویی مبتنی بر استدلال وجود دارند.
خلاصه ماشینی:
موفقیت و شکست تعامل میان انسانها نه تنها با نحوۀ تفکر، نوع ادراک و چگونگی مقایسههای انسانها در تناسبی ناگسستنی قرار دارد، بلکه با اهداف، معیارها و ملاکهایی که آنها برای خود تعریف میکنند، ارتباط دائمی دارند.
مکانیزمهای مدیریت خود حال سئوال این است که چگونه میتوان اصل چهارگانۀ «تفکر، حس، احساس و شهود» را به روانشناسی شخصیت بسط داد و برای بالابردن کیفیت تعامل میان افراد در فضای میانفرهنگی و غیرمیانفرهنگی عملیاتی کرد.
ابتدا باید به این پرسش پرداخت که «خودراهبری» چیست؟ سئوال دیگر این است که چگونه میتوان به خویشتنداری و کنترل خود رسید؟ چه راههایی در این مسیر وجود دارد و از چه موانعی باید عبور کرد تا خود راهبری و یا به عبارتی دیگر، مدیریت سازمان وجودی خود امکان پذیر شود؟ در ساختار درونی واژۀ «خودراهبری» و «مدیریت»، یک توانایی فعال است که به موجب آن تصمیمگیری انجام میگیرد، به اهداف شخصی شکل داده میشود و این اهداف در راستای مقابله با مقاومت های داخلی و خارجی بکار میروند.
اگر کارکردهای چهارگانه ذهن را با چهار ضلعی مدیریت رفتار که اساس آن بر روانشناختی شخصیت استوار است، در نظر بگیریم، به این شناخت خواهیم رسید که انسان مخلوقی است که شخصیتش بیوقفه در حال تکوین و رسیدن به فردیتی میباشد که او را از همنوعان خود متمایز میسازد.
راههای رسیدن به تفاهم متقابل همه انسانها دیدگاههای خود را دارند که از آن دفاع میکنند و کسی که دنبال تعامل جدی است به این تفاوتها، همانطور که در اصول هشتگانه تعامل میانفرهنگی دیدیم، احترام میگذارد.
این فرد زمانی میتواند با تصحیح ذهنیتهای خود به تعامل میانفردی و میانفرهنگی کمک کند که یک همپیوندی بین چهار ضلعی مدیریت رفتار، یعنی تنظیم، کنترل، مهار و راهبری رفتار خود و کارکردهای چهارگانه تفکر، حس، احساس و شهود به وجود بیاورد.