چکیده:
در پژوهش حاضر، جلوهای متفاوت از شخصیت پاول سیسیانف بررسی شده است. تفاوت برجسته این چهره نظامی با فرمانداران قبل و بعد از وی در قفقاز، تبار گرجی و هویت دوگانهاش بود. پرسش محوری این پژوهش نیز ناظر بر همین ویژگی شخصیت سیسیانف است؛ این که چه پیوندی میتوان میان هویت دوگانه سیسیانوف با خطمشی وی در پیشبرد راهبرد استعماری روسیه تزاری در قفقاز تشخیص داد؟ مبنای این پژوهش اطلاعاتی است که از منابع دست اول و اسناد آرشیوی به زبانهای فارسی، لاتین و روسی، گردآوری و در جهت ارائه پاسخ به پرسش محوری آن تحلیل شده است. این مطالعه از نوع توصیفیـ تحلیلی است و هدف آن است که ضمن ارائه یک گزارش توصیفی از اقدامات سیسیانف، ذهنیت فرهنگی و رفتار نظامی وی در ربط با مساله پژوهش تحلیل شود. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که میتوان ارتباط معناداری میان خاستگاه فرهنگی دوگانه و منش فرهنگی سیسیانف با الگوی رفتار وی تشخیص داد. درواقع، برخورد خشن و تحقیرآمیز سیسیانف با خاندان پادشاهی گرجستان و خوانین ایرانی جنوب قفقاز و استفادهاش از شگردهای سنتی برای پیشبرد سیاست روسیه در این حوزه، بیانی از هویت دوگانه وی و جلوهای از تناقضهای راهبرد استعماری روسیه در جنوب قفقاز بود.
خلاصه ماشینی:
وانگهی، نکته ای که درباره سیسیانوف کم تر جلب توجه کرده ، هویت دوگانه او و نقش این هویت دوگانه در پیشبرد اهداف نظامی و استعماری روسیه تزاری در جنوب قفقاز است ؛ او از یک سو گرجیتبار بود و به خاندان ریشه دار «تسیتسیشویلی» تعلق داشت که از جمله نجبای زمین دار گرجی بودند و از سوی دیگر، در محیط روسیه متجدد و غرب گرا پرورش یافته و از یک هویت مدرن «روسیشده » برخوردار شده بود.
البته تزار خود درک دقیقی از موقعیت جغرافیایی متصرفات روسیه در جنوب قفقاز نداشت و در این زمینه نیز تکیه اصلیاش بر تشخیص فرماندهانی چون سیسیانوف بود.
واقعیت این است که انتخاب تفلیس به عنوان مرکز هدایت سیاست استعماری روسیه در قفقاز، روس ها را در تنگنایی جغرافیایی قرار داده بود که تسلط بر بنادر دربند و بادکوبه و برخی بندرگاه های کوچک تر کرانه غربی دریای خزر نظیر سالیان و لنکران را ضرورت میبخشید.
اما بخت با دولت قاجاری یار بود که دست کم در این موقعیت جنوب قفقاز اولویت جنگی روسیه نبود و جدی شدن تهدید ناپلئون و شتاب یافتن روند رخدادها در اروپا موقعیتی فراهم کرد که جانشینان سیسیانوف با میانجیگری سفرای فرانسه و انگلستان به گفتگوی مصالحه روی آورند (اتکین ، ١٣٨٢: ١١٣-١١٢؛ افاگ ، فوند ١٤٥٢، اسناد شماره ٦١٢، ٥٩٣، ٤١٥).
او نیز در اعمال زور و زبان تهدید تردیدی نداشت و این سیاست وی و جانشینانش در شکل گیری جبهه ای ضد روسی در جنوب قفقاز و آغاز دور دوم جنگ های ایران و روسیه مؤثر بود.