چکیده:
پوزیتیویسم، در دو چهره کنتی و منطقی، مدعی انحصار معرفت به امور محسوس و موهوم یا بیمعنا بودن مفاهیم و گزارههای متعلق به امور متافیزیکی اعم از فلسفی، دینی و اخلاقی است. این مکتب در فرایند و ابعاد معرفت بشری از پاسخگویی به منشا تصورات، منشا تصدیقات و قلمرو معرفت ناتوان بوده و راه به شکاکیت میبرد؛ اما حکمت صدرایی با دقتهای عقلی عمیق بر مفهوم معرفت، علاوهبر ارائه معیار قاطع در تعریف معرفت، ملاک تقسیم آن به حضوری و حصولی، احکام معرفتهای تصوری و تصدیقی را تبیین کرده است. براساس این مکتب، معرفتهای تصوری و تصدیقی هم منشا حسی و هم منشا فراحسی دارند و بهتبع این، مفاهیم و گزارههای فراحسی، ازجمله معرفتهای دینی و اخلاقی، قابل درک، تبیین و اثبات صدق میباشند. پژوهش حاضر براساس آراء موجود در منابع دو مکتب، محورهای یادشده را در دیدگاه دو مکتب بررسی و در نهایت معناداری، ارزش و عقلانیت معرفتهای دینی و فراحسی را در حکمت صدرایی ارائه کرده است.
خلاصه ماشینی:
این مکتب در فرایند و ابعاد معرفت بشری از پاسخگویی به منشأ تصورات، منشأ تصدیقات و قلمرو معرفت ناتوان بوده و راه به شکاکیت میبرد؛ اما حکمت صدرایی با دقتهای عقلی عمیق بر مفهوم معرفت، علاوهبر ارائه معیار قاطع در تعریف معرفت، ملاک تقسیم آن به حضوری و حصولی، احکام معرفتهای تصوری و تصدیقی را تبیین کرده است.
این مکتب در تبیین ابعاد مختلف علم، نخستین علم مورد دسترس برای انسان را علم حضوری و تحصیل معرفتهای تصوری و تصدیقی را متکی بر علم حضوری نفس به خود در گام نخست و در گام بعد علم حضوری به ابزارهای معرفت، ازجمله حواس (ظاهری و باطنی) دانسته و جایگاه و نقش هرکدام از عالم، علم و معلوم را بهعنوان ارکان معرفت در تحقق تصور و تصدیق به دقت و تفصیل لازم تبیین کرده است.
بنابراین نقش اصلی را در پیدایش مفاهیم کلی، عقل و علم حضوری ایفا میکنند و حس ظاهری در پارهای از مفاهیم زمینهساز این مشاهده حضوری است (صدرالمتألهین، 1382: 41) فرمول کلی فلسفه اسلامی که از جمع بین آراء فلاسفه اسلامی بهدست میآید، به این صورت است که هر علم حصولی مسبوق به علم شهودی و حضوری است، خواه آن علم شهودی و حضوری بهوسیله یکی از حواس ظاهری و باطنی معمولی که همه آنها را میشناسند، حاصل شود یا بهوسیله دیگر؛ (مصباحیزدی، 1378: 164) تصورات ذهنی بشر منحصر به آنچه منطبق بر افراد محسوس میشود؛ نیست و از راه حواس بیرونی یا درونی «مستقیما» وارد ذهن شده است.