چکیده:
خوانشی که در مکاتب مختلف از انسان وجود دارد، بر عرصههای گوناگون عدالت اجتماعی از جمله مفهوم، اصول، مسائل و قواعد تأثیر مستقیم دارند. محور این نوشتار بررسی جایگاه توان اندیشهورزی و برابری ذاتی انسانها همسو با غایت فرجامین آفرینش از ابعاد انسانشناختی در عرصه عدالت اجتماعی است. رهاورد این بررسی که به روش توصیفی- تحلیلی است، این است که توان اندیشهورزی و برنامهریزی و برابری ذاتی انسانها در خلقت آغازین به عنوان مبانی انسانشناختی در گستره عدالت اجتماعی اسباب جهتگیریای خاص در این حوزه ایجاد میکنند. عدالت اجتماعی دارای حوزههای مختلف مربوط به عقل نظری و عقل عملی است. مباحث ناظر به عدالت اجتماعی در عقل عملی میبایست با هدف آفرینش در عقل نظری سازواری داشته باشند و الزامات مربوط به آن در عقل عملی و ابزاری نیز میبایست با غایات عقل نظری همسو باشند. انسان عاقل بر اساس کارکردهای نظری، عملی و ابزاری میتواند برای حرکت در جهت کمال و رسیدن به جامعه عدلمحور برنامهریزی کند. از الزامات عقل عملی همسو با غایت عقل نظری، برابری ذاتی انسانها در آفرینش است. این مبنا در عقل عملی ما را ملزم میکند در استحقاقهای برابر، تساوی را رعایت کنیم. حاصل این مبنا در عرصه عدالت اجتماعی، اعطای حقوق اولیه بدون تبعیض در شرایط برخورداری مساوی به همگان است.
A reading that exists in different schools of man have a direct impact on various areas of social justice, including concepts, principles, issues and rules. The focus of this article is to examine the place of thinking potentiality and the inherent equality of human favorable the end results of the creation from anthropological dimensions in the field of social justice. The outcome of this study with descriptive-analytical method is: the potentiality of thinking, planning and inherent equality of human in early creation as anthropological principles in the field of social justice, provide cases of a particular orientation in this field. Social justice has various domains of theoretical and practical reason. Discussions of social justice in practical reason should be adapted to goals of creation on theoretical reason and its implications in practical reason and instrumental as well must be in line with the goals of theoretical reason. A wise man can plan to move toward perfection and reach a just society, based on theoretical, practical and instrumental functions. One of the requirements of practical reason, along with the goal of theoretical reason, is the inherent equality of human beings in creation. This principle in practical reason obliges us to observe equality in equal qualifications. The result of this principle, in the field of social justice, giving basic and non-discrimination rights in the field of equal treatment is open to all.
خلاصه ماشینی:
جايگاه توان انديشه ورزي و برابري ذاتي انسان ها در عدالت اجتماعي * تاريخ دريافت : ١٣٩٦/١١/٠١ تاريخ تأييد: ١٣٩٧/١١/٠٧ ابوذر نوروزي سيدکاظم سيدباقري ** __________________________________ *** رضا برنجکار چکيده خوانشي کـه در مکاتـب مختلـف از انسـان وجـود دارد، بـر عرصـه هـاي گونـاگون عـدالت اجتماعي از جمله مفهـوم ، اصـول ، مسـائل و قواعـد تـأثير مسـتقيم دارنـد.
جستار حاضر به روش توصيفي- تحليلي ايـن پرسش را پي ميگيرد که توان انديشه ورزي و برنامه ريزي و برابري ذاتـي انسـان هـا در تحليل عدالت اجتماعي چه تأثيري دارند؟ در فرضيه بر اين امر تأکيـد شـده اسـت کـه توان انديشه ورزي و برابري ذاتي انسان ها همسو بـا غايـت فرجـامين آفـرينش از ابعـاد تأثيرگذار انسان شناختي در عرصه عدالت اجتمـاعي اسـت کـه موجـب جهـت گيـري و برنامه ريزي ويژه در اين حوزه خواهد شد تا در اسـتحقاق هـاي برابـر، تسـاوي رعايـت شود و شهروندان بدون تبعيض در شرايط برخورداري و استحقاق مسـاوي، بـه حقـوق اوليه خود برسند.
حاصل آنکه عدالت اجتماعي به عنوان يکـي از اهـداف ميـاني بايـد بـه گونـه اي در جامعه محقق شود که زمينه را براي حرکت به سوي هـدف نهـايي يعنـي تقـرب الهـي فراهم کند؛ يعني در وهله اول هـر تفسـيري از عـدالت اجتمـاعي مـيبايسـت بـا ابعـاد وجودي او و سير انسان به سوي هدف نهايياش سازگاري داشته باشد و در وهلـه دوم بايدها و نبايدهاي معطوف به تحقق عدالت بايد با غايت نهايي خلقت انسـان مطابقـت داشـته باشـد؛ بنـابراين هـدف در عقـل نظــري تعيـين مـيشـود و بـر اسـاس هــدف مشخص شده ، عقل ابزاري برنامه ريزي ميکند و سازوکارهاي لازم را به کـار مـيگيـرد.