چکیده:
روایة «أولاد حارتنا» لنجیب محفوظ، روایة رمزیة تعید کتابة تاریخ حیاة البشر علی محوریة حیاة الأنبیاء الکبار فی قالب سردی ولکنها فی الحقیقة أقرب الی بیان فلسفی، خاصةً فی الجزء الأخیر منها حیث تدخل شخصیة «عرفة» فی الروایة وتدور کل الأحداث حولها رمزا للعلم الحدیث. قام محفوظ بتوظیف هذه شخصیة لعرض فکره الفلسفی حول العلم الحدیث وصراعه مع الدین وخضوعه أمام حکم السلطة وتکمن ضرورة البحث فی أن هذا الفکر الفلسفی حول العلم هو فکر غربی فی بدایته فکیف أثّر علی کثیر من منوری الأفکار و الکتّاب فی العالم الإسلامی وصاروا مبلغین لهذه الفکرة مستخدمین الفنون الأدبیة ولذلک یهدف هذا البحث بالمنهج الوصفی التحلیلی و باستقراء تام لعناصر القصة فی قسم عرفة، تسلیط الضوء علی هذا الجانب من الروایة لتبیین المظاهر الغربیة للعلم والتی رمز بها محفوظ فی عرفة ولنبیّن أنّ محفوظ یمثّل فی شخصیة عرفة فکرا فلسفیا خاصا بالنسبة للعلم من حیث موطنه وتضاده بالدین و استخدامه السیئ من قبل السلطات الحاکمة وقد أصبح عرفة فی خطاب محفوظ السردی، أفضل تمثیل للعلم الذی نهض بخلوص لیخدم البشریة بسحره مغایرا بعض الأحیان ما جاء فی الأدیان السماویة، فالنتیجة التی یصورها محفوظ لهذا القیام لیست الّا العلمانیة القائلة بموت الإله وخضوع العلم أمام السلطویة وتضحیة العواطف البشریة.
رمان اولاد حارتنا اثر نجیب محفوظ یک رمان نمادین است که تاریخ زندگی بشر را با محوریت زندگی پیامبران بزرگ در قالبی روایی بازآفرینی میکند اما بیشتر به یک بیانیه فلسفی نزدیک است، به ویژه در بخش پایانی زمانی که عرفه وارد داستان میشود و همه حوادث پیرامون وی به عنوان نماد علم مدرن رخ میدهد. محفوظ این شخصیت را برای بیان اندیشه فلسفی درخصوص علم مدرن تقابل آن با ادیان و تسلیم شدن آن در برابر قدرتها به کار میگیرد. ضرورت پژوهش در این نکته نهفته است که چنین اندیشهای درخصوص علم که در بدو امر اندیشهای برخاسته از غرب است چگونه بر روشنفکران و نویسندگان جهان اسلام تأثیر گذاشته و آنها به مبلغان این اندیشه با استفاده از ادبیات تبدیل شدهاند. لذا این پژوهش در نظر دارد با روش توصیفی – تحلیلی با اتکا بر این جنبه از رمان به تبیین مظاهر غربی علم بپردازد که محفوظ در شخصیت عرفه ارائه کرده است و نشان داده میشود که محفوظ در قالب این شخصیت اندیشه فلسفی خاصی نسبت به علم را از حیث خاستگاه، تقابل با ادیان، سوء استفاده از علم توسط قدرتها بیان کرده است. عرفه در گفتمان روایی محفوظ، نمادی برجسته برای علم است که با نیت خالصانه و با هرهگیری از جادوی خود که گاهی در تعارض با ادیان است، برای خدمت به بشریت قیام میکند و عاقبتی که محفوظ برای این قیام عرضه میکند چیزی جز سکولاریسم قائل به مرگ خدا نیست و سرانجامی جز بردگی علم در برابر قدرت و قربانی شدن عواطف انسانی ندارد.
The novel "Children of Gebelawi" is a symbolic novel that narrates the history of human life, centered around the lives of great prophets.But in fact it is a philosophical statementEspecially in the final section that Arafeh enters the storyAnd all events are about him as a symbol of science.Najib has reserved this character to express his philosophical view of science and its opposition to religion and its surrender to power.The necessity of research is that this thought was initially a Weste thought but could affect some intellectuals and writers in the Muslim world.So that they became the propagators of that thought using literary techniques.The article aims at a descriptive- analytical approach to signify various aspects of thoughts in relation to science. This is done by studying the symbolic actions taken in relation to the character of Arafeh. Perspectives that are put forth consider the roots of science, interaction of science and religion and its relation to power and power holders, failure, deviation of science and other issues to analyze the character of Arafeh.
خلاصه ماشینی:
قام محفوظ بتوظيف هذه شخصية لعرض فکره الفلسفي حول العلم الحديث وصراعه مع الدين وخضوعه أمام حکم السلطة وتکمن ضرورة البحث في أنّ هذا الفکر الفلسفي حول العلم هو فکر غربي في بدايته فکيف أثّر علی کثير من منوري الأفکار و الکتّاب في العالم الإسلامي وصاروا مبلغين لهذه الفکرة مستخدمين الفنون الأدبية ولذلک يهدف هذا البحث بالمنهج الوصفي التحليلي و باستقراء تام لعناصر القصة في قسم عرفة، تسليط الضوء علی هذا الجانب من الرواية لتبيين المظاهر الغربية للعلم والتي رمز بها محفوظ في عرفة ولنبيّن أنّ محفوظ يمثّل في شخصية عرفة فکرا فلسفيا خاصا بالنسبة للعلم من حيث موطنه وتضاده بالدين و استخدامه السيئ من قبل السلطات الحاکمة وقد أصبح عرفة في خطاب محفوظ السردي، أفضل تمثيل للعلم الذي نهض بخلوص ليخدم البشرية بسحره مغایرا بعض الأحيان ما جاء في الأديان السماوية، فالنتيجة التي يصورها محفوظ لهذا القيام ليست الّا العلمانية القائلة بموت الإله وخضوع العلم أمام السلطوية وتضحية العواطف البشرية.