چکیده:
پژوهشحاضر بهبررسیساختهمراهی فارسی با اتکا بر رویکرد ردهشناسی استولز و همکاران (2006) میپردازد. آنها سه ردهزبانی ((B) , (Aو (C) را در طبقهبندی زبانها پیشنهادکردهاند. هدف ایناست که بدانیم ساختهمراهی فارسی دارای چه ویژگیهای است و زبانفارسی در کدامگروه از ردههای پیشنهادی قراردارد. بررسی دادهها نشانمیدهد که ساختهمراهی فارسی به سه نوع رابطههمراهی، ابزاری و حالت تقسیممیشود. گروه اول، شامل سه زیرمجموعه همراهی فردیبا فرددیگر، فردی با خودش و چندین فرددر یکگروه است. گروه دوم، شیء در مقامابزار، وسایل حملونقل، عضو بدن و ابزار جاندار میباشد. گروهسوم، همراهی با مفاهیم-عاطفی حالت رویداد فعل را نشانمیدهد. سازههایدرونی ساختهمراهی شامل همراهیکننده، همراهیشونده و رابط میان آنهاست. بررسی شواهد زبانفارسی با استناد بر ویژگیهای اصلی (عاملیت، همپایگی و مالکیت) و فرعی (مقید بودن، کاربرد بدون و فقدان نشانه) نشانمیدهد که این زبان بر خلاف زبانهایی مانندارمنی، سواحیلی و ایسلندی در زبانهای گروه (B) قرار میگیرد و همانند زبان-های آلمانی و سوئدی عملمیکند.
Comitative constructions will be investigated in Persian on the base of Stolz. et al’s (2006) framework. They determined three types of languages (A),(B)and (C). The purpose is to show the characteristics of Persian ; to determine to which type it belongs. The analysis of data has been shown that Persian comitative constructions are divided into three classes: Comitative, Instrumental and Manner. In comitative; three cases have been confirmed; accompanying a person with another person, a person with herself, several people in a group. Instrumental type includes; object as tool, means of transportation, body part and animals as tool. Manner is an adverbial modification of a predicate. Relying on the suggested typological features; main attributes (Agentivity, And, Possession) and three sub-attributes (boundness, without,zero marking ), it has been concluded that it belongs to (B) type languages like Swedish and Germany; unlike other languages such as Armenian and Icelandic and Sawahili.
خلاصه ماشینی:
بدين جهت در پژوهش حاضر ابتدا اجزاي تشکيل دهنده ساخت همراهي و تکـواژ دسـتوري (با) معرفيشده سپس از لحاظ معنايي مورد بررسي قرار مـيگيـرد آنگـاه بـا توجـه بـه دسـته بنـدي اسـتولز و همکاران (٢٠٠٦) عملکرد اين حرف اضافه در زبان فارسي بررسي و رده زباني آن تعيين ميگردد.
بـا بررسيداده هاي زباني فارسي سه نوع رابطه همراهي مشخص شد کـه هـر کـدام از آنهـا داراي ويژگـيهـاي مخصوص به خودشان هستند، اما ويژگي مشترکي که در هر سه نـوع رابطـه همراهـي بـه طور آشـکار ديـده ميشود اين است که اعضاي شرکت کننده در هر سه رابطه همراهي ويژگي [+ جاندار] را دارنـد امـا در تعـداد اعضاي هر گروه با يکديگر متفاوت هستند، اين تفاوت موجب به وجود آمدن سـه گـروه متمـايز از هـم شـده است .
حال باتوجه به فرضيات زبان شناسان به دنبال يافتن پاسخ اين پرسش ها هستيم کـه آيـا رابـط در سـاخت همراهي فقط دو عبارت اسمي را به هم مرتبط ميسازد؟ و در غيـر اين صـورت ، آيـا رابـط قـادر بـه پيونـد دو جمله واره يا دو جمله کامل خواهد بود؟ و سؤال ديگر اينکه احتمال وقوع کدام حالت از همه بيشتر است ؟ ٤-٢-١- رابط همراهي بين دو گروه اسمي داده هاي زباني که تاکنون بررسي شده اند، نشان ميدهند که حرف اضافه (با) بـه عنوان رابـط همراهـي بـراي پيوند دو عبارت اسمي به کار ميرود.
با توجه به اين بررسي معلوم ميشود که در زبان هاي نوع (A) صورت منفـي رابطـه همراهـي و ابزاري مانند صورت مثبت آن با يکديگر فرق دارند و از يک رابطه مشترک براي نشان دادن صورت منفـي در ساخت همراهي استفاده نميشود.