خلاصه ماشینی:
"یعنی این جریان برای شما اتفاق نیفتاده بود اما جریانی برای عکاسی ایران به وجود آمده بود،درست است؟ نه جریانی نبود،این یک اشتباه است.
آنها آدمهایی بودند که این شغل را داشتند و انجام میدادند و جریانی را پدید نیاوردند فقط شغلشان بود و این کار را میکردند اما جریانساز نبودند و اتفاقی را حادث نمیکردند و کانال تازهای را پدید نیاوردند.
منظورم این است که از چه زمانی جریانی شروع شد؟ به اعتقاد من اولین شکلهای عکاسی مستند ایران برمیگردد به ماموریتهایی که ناصر الدین شاه به تعدادی عکاس داد که بروند از شهرستانها و دهاتهای این مملکت گزارش تصویری تهیه کند که ایشان بفهمد این شهرستان چگونه هستند.
در دوره پهلوی دوم عکاسی هست که جریانساز باشد؟ در این دوره اگر تقسیمبندی کنیم،عکاسان خبری خوبی داریم اما جریانساز نیستند اتفاق خاصی در عکس آنها نیست.
من اولین کسی بودم که تلاش کردم عکاسی مستند را به نوعی که میتواند وجود داشته باشد به این مجله راه پیدا کند.
کاوه در عکاسی این کار را کرد و جریانساز بود،آدمهای دیگری به دلیل گرایشهای سیاسی گرایش داشتند نوعی فقر را در دهات نشان دهند و بیشتر عکسها، عکس فقر است.
در عکاسی هم عده زیادی این کار را میکنند من هیچ وقت در عمرم این کار را نکردهام و همیشه کوشش کردهام که آن آدم به خودش برسد و من کمکش کنم که عکس خودش را پیدا کند حالا اگر آدمی آمده و 50 تا عکس به من نشان داد و من هم گفتهام خیلی خوب است و رفت یک جایی گفته این را بهمن جلالی هم گفته خوب است و به او گفتهاند بهبه آفرین،به من ربطی ندارد."