چکیده:
یکی از محوری ترین مباحث در بستر اندیشه سیاسی برقراری صلح وچگونگی دستیابی به آن است . در واقع باید گفت مفاهیمی چون عدالت ، دوستی ،گفتمان ، تعادل ، تساهل ومدارا ودر ارتباط با صلح به منصه ظهور می رسند . ادیان همواره وجود صلح را از غایات زندگی بشر و راهی برای رسیدن به کمال و به زیستن فرد انسانی ضروری می دانند . از سوی دیگر دربستر تاریخ اندیشه ورزی مکاتب بشری و در آراء فلاسفه بزرگی چون افلاطون ،ارسطو، لاک ،کانت ، رولز و.. با مضامینی چون صلح به مثابه عدالت ،صلح پایدار، صلح دموکراتیک روبرو می شویم. در جهان معاصر با رشد وگسترش خشونت ، افراطی گری ،اسلام هراسی ، غیریت سازی نیاز به گفتمان صلح میان مکاتب معاصر وادیان امری ضروری محسوب می شود. یکی از مهم ترین جریان های فکری معاصر اندیشه جماعت گرایی است. چارچوب تئوریک جماعت گرایی به علت برخورداری از آموزه هایی چون سیاست به مثابه فضیلت، تقدم خیر برحق ، احترام به تکثر فرهنگی و ارزشی جوامع، نفی سودگرایی تعاریف جدیدی از صلح وعدالت مطرح می نماید . به نظر می رسد مبانی نظری جماعت گرایان تا حدودی با مبانی نظری اسلام بتواند گفتمانی برمبنای تعامل ویافتن نقاط اشتراک داشته باشد. در این مقاله برای بررسی و واکاوی و تجزیه وتحلیل اطلاعات پژوهش از روش توصیفی – تحلیلی استفاده می شود. همچنین تحلیل وتوصیف براساس هرمونتیک کوینتن اسکینر (متن – مولف محور ) است .
Review : One of the pivotal issues in the political context is the establishment of peace and the way to achieve it. In fact, concepts such as justice, friendship, discourse, balance, tolerance, and peace are about to emerge. Religions always believe that there is a peace between the ends of human life and the way to the perfection of human life. On the other hand, we are confronted with the history of the thought of human schools and in the views of great philosophers such as Plato, Aristotle, Locke, Kant, Rolls, etc. With themes such as peace as justice, lasting peace, democratic peace. In the contemporary world, with the growth and spread of violence, extremism, Islamophobia, the indifference of the need for a peace dialogue between contemporary schools and villages is essential. One of the most important contemporary intellectual currents of thought is congregationalism. The theoretical framework of congregationalism, due to having such teachings as politics as virtue, the priority of goodness to the right, respect for the cultural diversity and value of societies, the denial of profitability, introduces new definitions of peace and justice. It seems that the theoretical foundations of congregations are partly based on the theoretical foundations of Islam and can be based on dialogue and understanding. In this paper, descriptive-analytic method is used to investigate and analyze and analyze the research information. It is also based on the Quintana Skinner (text-authoring) hermeneutics.
خلاصه ماشینی:
چارچوب تئوريک جماعت گرايـي بـه علـت برخـورداري از آمـوزه هـايي چـون سياست به مثابه فضيلت ، تقدم خير برحق ، احترام به تکثر فرهنگي و ارزشي جوامع ، نفـي سـودگرايي تعاريف جديدي از صلح و عدالت مطرح مي نمايد.
فرض اين پژوهش بر اين اساس استوار است که در نهايت مکاتب بشري دوران فرامدرن براي حل مشکلات و بحران هاي بيشمار بشر در عصر حاضر بايد آموزه هاي معرفتي مکاتب ديني و الهي را پشتوانه نظري خود قرار بدهند.
تشکيل نهادهاي اجتماعي و سياسي متناسب با نياز جوامع ، داشتن ايده هاي معقولانه براي رسيدن به جامعه اي دور از تنش و مبتنـي بـر تسـاهل و مدارا و همچنين باز تعريف مفاهيم سياسي و اجتماعي بر اساس عقلانيت و توافق همگاني از مواردي است که رولز مطرح مي نمايد.
چنين تفکري مهم ترين مفاهيم سياسي چون عدالت ، مشارکت ، آزادي ، شـهروندي را بـدون در نظـر گرفتن خير جمعي و ارزش هاي والاي انساني باز تعريف مي نمايد.
در اين راستا جماعت گرايان معتقدند عدالت به عنوان بنيـادي تـرين مفهـوم و يگانـه راه رسيدن به صلح ، امري برخاسته از ارزش هاي اخلاقي و زمينه هاي فرهنگي اجتماع است .
در واقع در نظـر نگـرفتن منزلـت انسان به عنوان شهروند جامعه سياسي موجب مي شود جامعه به سادگي عدالت را بر اساس منـافع و گرايش هاي فکري خود تعريف نمايد.
تقدم خير برحق ، توجه به خير وسعادت عمومي ، غايتمندي فرد بـه سـمت کمال ، مشارکت همدلانه در امور مدني و سياسي ، تعامل گفتماني و درگيري نظري اخلاقي از موجـب برقراري عدالت و صلح و دوستي مي شود.