چکیده:
عدالت فضایی یکی از مهمترین مسائلی است که امروزه ذهن بسیاری از برنامه ریزان شهری را به خود اختصاص داده است. جداییگزینیهای شهری یکی از عواملی است که مانع از تحقق عدالت فضایی در سطح کلانشهرها میشود و زمینه را برای تجمع گروهها با ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی مشابه در یک محدوده فراهم میکند. گاهی اوقات این امر منجر به جدایی گروههای محروم و مرفه در سطح شهر شده و مانع از تماسهای بین طبقاتی که زمینهساز افزایش محرومیت، فقر و بزهکاری میباشد؛ میشود. هدف این پژوهش بررسی الگوهای فضایی جداییگزینی در شهر مشهد به عنوان دومین کلانشهر ایران میباشد. به همین منظور با توجه به اینکه مسکن یک نمود کالبدی از ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی خانوارهای ساکن در آن میباشد و خود یک نقش مهم و کلیدی در شهر ایفا می کند ، شش متغیر بعد خانوار، مساحت منازل مسکونی، تعداد اتاق در واحد مسکونی، کیفیت ساختمانها، طول عمر آنها و وضعیت مالکیت واحدهای مسکونی به منظور سنجش میزان جداییگزینیهای گروههای مختلف اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد که کیفیت منازل مسکونی شهر مشهد در مقایسه با سایر متغیرها بالاترین میزان جداییگزینی چند گروهی را به خود اختصاص داده است و از ناهمگونی بالایی برخوردار است. علاوه بر این نتایج نشان میدهد که با افزایش مساحت واحدهای مسکونی تعداد اتاق در واحد مسکونی افزایش مییابد حال آنکه با توجه به اینکه گروههای محروم قادر به زندگی در مناطق مرفه شهر نمیباشند برای اینکه بتوانند با هزینه کمتر مساحت بیشتری برای زندگی داشته باشند نواحی شرقی شهر را که در مقایسه با نواحی غربی از مساحت تفکیک و قیمت زمین پایینتری برخوردار هستند را برای زندگی انتخاب میکنند؛ همین امر منجر به افزایش بعد خانوار علیرغم کاهش مساحت واحدهای مسکونی میشود.
Urban Segregation is one the most important factors which has caused social and physical inequalities in cities. This phenomenon caused the high amounts of concentration of special groups in a certain place. The concentration of the poor or the rich can make them segregated from other parts of the city. Mashhad due to its high amount of migration is formed by different groups from different socioeconomic base. These groups due to their characteristics choose some especial places for living. Housing units can significantly help to identify the spatial pattern of city with regarding the fact that these places are a physical view of households' socioeconomic characteristics. Therefore this paper is going to study the occurrence of urban segregation phenomenon and its spatial patterns with the use of residential features and also identifying the most effective factor in occurrence of this phenomenon in Mashhad. For this purpose six residential variables like the size of family, the area of houses, the number of rooms in a house, the quality of houses and the ownership states of the house which are extracted from census of population and housing 1385, are studied in order to evaluate the segregation of various social groups in Mashhad. The research method is descriptive-analytical approach and for analyzing the data tow-group, multi-group, standard deviational ellipse and Arc Gis software are used. The results suggest that segregation has occurred between the eastern and western parts of Mashhad and the quality of Mashhad's houses in comparison with the other variables, has the higher multi-group segregation index and heterogeneous. Moreover, it is suggested that with increasing the area of houses and their rooms, the family size has decreased because disadvantage groups are not able to live in affluent parts of the city so since they want to have bigger areas with less price so they choose to live in eastern areas because these areas in comparison with western areas have smaller divided and cheaper lands. These things together cause this significant distinction between western and eastern parts of Mashhad that is a sign of segregation.
خلاصه ماشینی:
لذا پرداختن به پدیده جداییگزینیهای شهری بسیار ضروری به نظر میرسد چرا که میزان بالای جداییگزینی در نواحی مختلف شهر میتواند تمرکز فقر و محرومیت های ناشی از آن ، از جمله کبود فرصت های شغلی، خدمات عمومی و تبعیض های شدید که خود پیامدهایی همچون افزایش میزان نرخ جرم و جنایت را به همراه دارد، تشدید نماید و از طرف دیگر باعث سست شدن پیوندهای همسایگی و شکل گیری احساساتی میشود که جوامع کوچک از آن برخوردارند علاوه 6- Watts 7- Nightingale 8- UN-Habitat بر این زندگی و کار در کنار جمعیت بزرگی که هیچ نوع پیوندی ندارند، حس رقابت و استثمار متقابل را افزایش میدهد (پاپلی یزدی و رجبی سناجردی، ١٣٨٩: ٢٨٨-٢٩٦).
در تقسیم بندی دقیق تر میتوان جداییگزینی را به جداییگزینیهای فضایی، سکونتی ١٥، درآمدی ١٦، نژادی ١٧، اقتصادی و اجتماعی ١٨ تفکیک کرد (کلارک ١٩، ١٩٩١: ١-١٩)، (مسی و دنتون ٢٠، ١٩٨٧: ٨١٧) (فیتوسا٢١ و همکاران ، ٢٠٠٧: ٢٩٩-٣٢٣) به طور کلی منشأ جداییگزینی به سه عرصه مختلف و مرتبط با هم برمیگردد (افروغ ، ١٣٧٧: ٢٣٥): اول ، نظم اقتصادی یا ساختار اقتصادی دوم ، دولت و نظم ساختار سیاسی سوم ، عرصه زیست -اجتماعی (افروغ ، ١٣٧٧: ٢٣٦) 10- City Splitters 11- White 12- Spatial Segregation 13- Watts 14- Shala & Quainoo 15- Residential Segregation 16- Income Segregation 17- Racial Segregation 18- Socioeconomic Segregation 19- Clark 20- Massey and Denton 21- Feitosa در جوامعی که طبقات اجتماعی شکل گرفته اند، نقش عرصه های اقتصادی در جداییگزینی طبقاتی اساسی بوده و تعیین کننده جهت و شدت رابطه عرصه های سه گانه است ؛ اما جوامعی که تمایز طبقاتی را پشت سرگذاشته اند، منابع و اقتدار سیاسی دولت است که نقش اساسی در تحرکات و جداییگزینیهای فضایی و اجتماعی و دسترسی به منابع و فرصت های اقتصادی و شهری داشته و تعیین کننده جهت و شدت رابطه بین سه عرصه مزبور میباشد.