چکیده:
فریب و نحوه رفتاری فریبکاران در دو کتاب شاهنامه و تاریخ بیهقی که از آثار وزین ادب و هنر فارسی هستند، به وضوح نمایان است. نیرنگ در بخشهای حماسی ـ اسطورهای و تاریخی شاهنامه به کار رفته است که به نظر میرسد در بخش حماسی آن با انگیزه واهداف شخصی و انسانی و ملی ، بیشترین کاربرد را دارد. برخلاف معنای متعارف نیرنگ که مفهومی منفی دارد؛ در شاهنامه جنبه ها و مفاهیم مثبت آن را میتوان مشاهده کرد. آیا فریب بر اثر رفتار شخصیّتهای بانفوذ سیاسی چون: محمود، مسعود و بوسهل ... است که در دورهای بر اریکهی قدرت و هدایت جامعه تکیه زده، به حکمرانی پرداخته، به فریب روی آورده و توانستهاند از بروز آشوب جلوگیری کنند یا اینکه محمودیان با تضریب و فریب سبب عزل طرفداران مسعود شده و نوعی بیثباتی و اضطراب را گسترش دادهاند. در این دو اثر ادبی گاهی فریبکاریها موجب هلاک عامل آن شده و در مواقعی نیرنگهای افراد به حالت خنثی درآمده و زیانی نداشته است. وقتی به درستی و حقبینانه به حقایق مینگریم، درمییابیم که انسانهایی بودهاند که به انجام اعمال و غدرشان توجه نکرده و اگر اندیشیدهاند، به ضرورت و بیتاثیر بوده است. در این نوشتار سعی میشود به نوع فریب و حیله و هدف نیرنگبازان پرداخته شود. نگارنده بنا به اقتضای هر خدعهای نکات اخلاقی، معرفتی، سیاسی و اجتماعی را برای حظّ و تنبّه درج کرده تا چراغ راه هدایت رهروان حقیقت باشد.
اهداف پژوهش
1. تحلیل و بررسی فریب و حیله و هدف نیرنگ بازان در شاهنامه فردوسی و کلیله دمنه نصراله منشی
2. مقایسه فریبکاری در شاهنامه فردوسی و کلیله دمنه نصرالله منشی
سوالات پژوهش
1. فریب کاری در شاهنامه فردوسی و کلیله و دمنه نصرالله منشی چگونه به تصویر کشیده شده است؟
2. در مقایسه بیان فریبکاری در شاهنامه فردوسی و کلیله دمنه نصرالله منشی به چه نتایجی میرسیم؟
The act of deception and behavior of the deceivers is clearly evident in the two books of Shāhnāmeh and Bayhaqi History which are among the many rich works of Persian literature and art. Hoax is applied in the epic-mythical and historical sections of the Shāhnāmeh and appears to have the most usage in the epic section along with personal, humane and national motivations and objectives. Contrary to the conventional meaning of deception which bears an undesirable denotation, its positive features and concepts can be perceived in the Shāhnāmeh. Is the deception caused by the behavior of influential political figures such as Mahmoud, Massoud, Abu Sahl Zawzani and others who have ruled, dealt with and managed to prevent chaos in the society or have the Mahmoudians have forced the dismissal of Masoud’s supporters and spread instability and anxiety? Deception in the two mentioned literary works at times deceive the perpetrator or the deceit becomes neutralized with no harm made. When the truth is glanced upon in a fair and honest way, it is discovered that there are people who do consider their deeds and if so it would have been of necessity and ineffective. In this paper, it is sought to decipher the type of hoax and deception carried out by the deceivers and their possible aims. The author has inserted moral, epistemic, political, and social points to protect and punish as to serve as a guiding light for the followers of truth.
خلاصه ماشینی:
اما هنگامي که جمشيد تکبر را که نوعي فريبکاري و ناديده انگاشتن الطاف الهي در حضور حضرت حق است، انجام داد، پروردگار فره ايزدي اش را گرفت و وي را خوار کرد: مني کرد آن شاه يزدان شناس زيزدان بپيچيد و شد ناسپاس چو اين گفته شد فر يزدان از وي بگشت و جهان شد پر از گفت و گوي مني چون بپيوست با کردگار شکست اندر آورد و برگشت کار آري روي آوردن انسان به منيت قطعا نشانه افراد ضعيف اعتقاد به خالق هستي و فريب خوردگان شيطان و جباران که خواهان احاطه کامل بر مردم به شکل ديکتاتورمآبي، است زيرا مؤمنان و آنان که باور راسخ به ساحت حق دارند هرگز مني و رويگرداني از راه حقيقت نميکنند و پيوسته خود را در محضر پروردگار دانسته و از ارتکاب اعمال خلف شرع پرهيز ميکنند.
The Illustration of Deception in the Shahnameh of Ferdowsi and Kalileh Demne of Nasrallah Munshi (Mogul and Timurid eras) 1 Mansour Morrei 2 Habib Jadidolesmali * Abstract The act of deception and behavior of the deceivers is clearly evident in the two books of Shāhnāmeh and Bayhaqi History which are among the many rich works of Persian literature and art.