چکیده:
عینیسازی جامعه ایدئال فرهنگی بر اساس نگاه وحیانی، مبتنی بر فهم نگره فرهنگی تمدنی قرآن کریم است. دستیابی به این وضعیت، نیازمند طی مقدماتی است که یکی از گامهای نخست آن، بررسی این پرسش است که در نظرگاه قرآن، آیا اساسا اصلاح رفتار انسان، امکانپذیر است؟ چالش بحث درباره سه دسته از آیات وحی است که اولا نگاه منفی به مشی رفتاری اکثریت جامعه بشریت دارند؛ ثانیا اصلاحپذیری را در مورد افراد خاص منتفی میشمارند و ثالثا مبلغان دینی را در شرایط خاصی ملزم به ترک اقدام میکنند. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، دو دسته نخست ناظر به تجربه تاریخی و معاصر جوامع بشری از یکسو، و انسانشناسی قرآنی از سوی دیگر است که با شناساندن عوامل چالشزای درونی و بیرونی در مسیر فرهنگ معیار تکمیل میگردد. دسته سوم، در حقیقت ناشی از پیامدسنجی واقعگرایانه قرآن است که بخشی از برنامهریزی فرهنگی قرآن تلقی میشود. در نتیجه، قرآن ضمن تاکید بر برنامهریزی برای اصلاح همگانی رفتار انسانها و بیان امکان و لزوم حاکمیت فرهنگ معیار در جهان بشریت، اصلاح رفتار تمامی انسانها را بر اساس سنت الهی در مختار بودن آدمی، منتفی میداند؛ هرچند وظیفه ابلاغ عمومی پیام دین را برای اتمام حجت، ثابت و لازم میداند.
خلاصه ماشینی:
دستيابي به اين وضعيت، نيازمند طي مقدماتي است كه يکي از گامهاي نخست آن، بررسي اين پرسش است که در نظرگاه قرآن، آيا اساساً اصلاح رفتار انسان، امکانپذير است؟ چالش بحث درباره سه دسته از آيات وحي است که اولاً نگاه منفي به مشي رفتاري اکثريت جامعه بشريت دارند؛ ثانياً اصلاحپذيري را در مورد افراد خاص منتفي ميشمارند و ثالثاً مبلغان ديني را در شرايط خاصي ملزم به ترک اقدام ميکنند.
در نگاه اين کتاب که جوهره اصلي فرهنگ اسلامي است، انسان در مقامي است که داننده جميع اسماي الهي، و به تعبير عرفا مظهر همه اسما و صفات خداوند است (مصباح يزدي، 1396، ص27)؛ اما او در حيات دنيوي، با اختيار خود توان بروز رفتار دارد و به اراده خود، مسير رشد را ميپيمايد.
آنچه در مرحله آغازين نيازمند آشکارسازي و تبيين است، پاسخ اين پرسش است که در نظرگاه قرآن، با توجه به ويژگيهاي ذاتي و اکتسابي انسان و با لحاظ چالشهاي محيطي و نژادي، آيا اساساً اصلاح رفتار انسان، امکانپذير است؟ به ديگر سخن، آيا وحي الهي ميپذيرد که رفتارهاي ناصحيح انساني، با بهرهگيري از عوامل آسيبزدا، بازسازي گردد؟ تا آنگاه در گام بعدي بررسي شود که آسيبزدايي از رفتارها نيازمند چه فرايندي خواهد بود.
ضرورت اين پژوهش، از يک سو مرتبط با اهميت تربيت انسان بر اساس نظام رفتاري مطلوب در قرآن است؛ و از سوي ديگر مرتبط با اهميت شناخت انواع انسانها در جامعه بشري در جهت درک گونه برنامهريزي براي آنهاست؛ زيرا اگر انسان حقيقت خود را براي شرح، به خدا نسپارد، ديگران او را شرح ميکنند و برايش انسانشناسي مينگارند؛ در نتيجه، هرگز به شناخت حقيقي از خود و مسير سعادت دست نخواهد يافت و ديگران نيز اموري بيگانه را در پوشش خواستههايش بر او تحميل و خواستههاي حقيقي او را جابهجا ميکنند (جوادي آملي، 1381، ص35).