چکیده:
در این مقاله به مفهوم هویت و انواع آن در علم روانشناسی و علوم اجتماعی پرداخته و مفهوم بحران هویت از وجوه گوناگون بررسی شده است؛ پس از آن ازمکتب پستمدرنیسم، مشخصهها و ورود آن به شعر امروز ایران سخن رفته و دربارهی بحران هویت و دلایل آن در شعر پستمدرنیستی ایران بحث و گفتوگو شدهاست. در ادامه، برآیند طبقهبندی شاخصههای این بحران به شانزده عنوان تقسیم و ضمن تشریح هر یک از عناوین، برای تبیین بیشتر، نمونههایی از شعر پستمدرنیستی ایران به عناوین افزوده شد تا نتیجهی بحث بر این نکته تاکید کند که شعر پستمدرن ایران در یکی دو دههی گذشته، دچار بحرانی هویتی است؛ هرچند این بحران لزوما ماهیتی منفی ندارد و میتواند نشانهای از گذاری شخصیتی و فرهنگی به وضعیتی متفاوت و دیگرگونهتر باشد.
Identity Crisis in Postmodern Poetry of Iran In this paper identity and the concept of identity crisis in psychology and sociology are discussed followed by Postmodernism, its characteristics and its entry into Iranian poetry in the 1970s. Sixteen indicators of this crisis of identity are mentioned and samples are presented. The past one or two decades of identity crisis is not necessarily negative; it could point to individual and cultural transformation leading to new experiences in Iranian poetry. another to something from Keywords: Identity crisis, postmodernism, classical poetry, ,modern poetry, Postmodern poetry
خلاصه ماشینی:
پست مدرنيسم چالش و مقابله با اين پروژه بود و شايد نتيجه ي اين پروژه و به نوعي «حاصل بيگانگي و سرخوردگي طبقه ي متوسط جامعه »(جنسن ، ١٣٧٩: ١٢)؛ بنابراين قلب پست مدرنيسم در تکثر (Pluralism) و تکه تکه کردن روايت هاي کلان ( Master narration) ميتپد؛ چراکه از اين منظر«افراد آدمي مقدم بر اصول شده اند؛ درواقع افراد آدمي خود اصول شده اند و اصول پيشين براي بقاي خود در فضاي پست مدرن نيازمند آدم ها هستند» (بازرگاني، ١٣٨١: ١٥) فارغ از تاريخچه ي پست مدرنيسم در غرب که بحث را به درازا ميکشاند، از اوايل دهه ي هفتاد شمسي و متعاقب ورود ترجمه هايي ازمتفکران غربي نظير ميشل فوکو (Michel Foko)، ژاک دريدا (JacquesDerrida)، ژان ليوتار(Jean Lyotard)، مارتين هايدگر (Martin Hdidegger) و ژان بودريار (JeanBaudrillard) و نيز هم زمان با تحولات سياسي و اجتماعي در ايران ، عنوان شعر پست مدرنيستي به مجامع ادبي کشيده شد و بحث بر سر اين اصطلاح و ضرورت آن در جامعه بالا گرفت .
»(کاجي، ١٣٧٨: ١١٧) در وضعيت پست مدرن هويت هاي يکپارچه جاي خود را به هويت هاي تکه تکه ميدهند؛ ديگر ارگانيسمي در کار نيست و اين اتفاقات هستند که اثر ادبي را پيش ميبرند و شاعران مثل اسلاف خود، دانايکل نبوده و بدين نکته مشرف اند که وقايع و حقايق بسته به موقعيت ناظر، قابل وقوف و ارزيابياند و البته اگر ضرورتي براي ارزيابي در ميان باشد.