چکیده:
بررسی روابط ایران و آمریکا طی چهار دهه گذشته به دلایل مختلف از جمله آتار متعددی داخلی و
منطقه ای مهم و ضروری است. روابط خارجی ایران و آمریکا بعد از انقلاب اسلامی یکی از موضوعات
پیچیده ای است که با فراز و فرودهای مختلفی همراه بوده است. سوال اساسی که در این تحقیق مطرح و
مورد بررسی قرار گرفته این است که سیاست خارجی و روابط دو کشور بعد از انقلاب اسلامی در
دوره های مختلف چگونه بوده و چگونه قابل تبیین است؟ تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده
از روش کتابخانه ای به بررسی سوال مورد اشاره پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داد که مناسبات ایران و
آمریکا طی چهار دهه اخیر، تحت تاثیر متغیرهای مختلف دچار فراز و نشیب بسیار شده است. رابطة ایران
و آمریکا از مولفة ایدئولوژی منبعث از انقلاب اسلامی و حافظة تاریخی جامعة ایرانی از دخالت های
آمریکا در امور داخلی (مثل کودتای ٢٨ مرداد) و اشغال سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو
خط امام و موضوع گروگان گیری و اخیرا پرونده هسته ای بوده است. ایران و آمریکا بعد از پیروزی
انقلاب در وضعیت های مختلف و پیچده ای از جمله وضعیت جنگی، ستیز، کشمکش، صلح و مذاکره به
سر برده اند. در مقاطعی سیاست خارجی آمریکا بر پایه تغییر رژیم بنا نهاده شده و در مقاطعی دیگر تغییر
رفتار از طریق گفتگو یا اعمال فشار و وضع تحریم های دشوار. در داخل ایران نیز برحسب دولت های
مختلف و مقتضیات زمانی متفاوت رویکردهای مختلفی در خصوص سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا
اتخاذ شده است در برخی مقاطع بر تنش زدایی و گفتگو تاکید شده و در برخی دوره های دیگر سیاست
مقاومت و عدم گفتگو در پیش گرفته شده است.
خلاصه ماشینی:
بـه اعـتقاد دولت کـلينتون ، ايران به عنوان دولت افراطي، سرکش و واپس گرا، سياستها و رفتارهاي سطح منطقه ا و بين الملل داشت که مـنافع حـيات آمريکا را تهديد مي کرد، برخ از مهمترين اين رفتارها عبارت بودند از: الف ) حمايت از تـروريسم ؛ ب ) مـخالفت بـا روند صلح خاورميانه ؛ پ ) بازساز توان نظامي و دفاع متعارف ايران ؛ ت ) تلاش بر دستيابي ايران به سـلاح نـامتعارف و ث ) اخـلال در اتحاد و دوست ين آمريکا و اعراب (٢٠١ -٢٠٠ :٢٠١١ ,Khosravi) هرچند دولت کلينتون و هواداران سياست مهار بيان کـردند هـدف آمريکا، سرنگوني جمهوري اسلاميي ايران و مخالفت با حکومت اسلام و به معناي جنگ تمدنها نيست (٥٢ :١٩٩٤ ,Lake) اما واقـعيت حـکايت از آن مي کند که غايت اصلي ياست مهار، چيز فراتر از تحريم و تغيير رفـتار سـياست خارجي ايران بود.
به طـور کـل آمـريکا براي ر يدن به اهداف خود در سـياست مـهار عليه ايران ، يک سياست چندوجهي به ترتيب زير را در پيش گرفت الف ) حضور نـظام در خـليج فارس و تقويت توان نظام کشورها عـضو شورا همکار خليج فـارس بـه منظور مهار ايران و عراق ؛ ب ) تـحريم اقـتصاد به ويژه ممنوعيت سرمايه گذار در صنايع نفتي ايران با هدف تضعيف اقتصاد و نـظام کـشور و تغيير سياست خارجي يا تـغيير رژيـم ايـران ؛ پ ) بهره گير از فـعاليت ديـپلماتيک در سطح بين الملل و مـنطقه ا بـا هدف بين الملل کردن تحريمها و انزو کشور در عرصه جهاني؛ ت ) اقدامات سر با هدف بـي ثـبات کردن و کاهش توان داخلي ايران (-٢٠٧ -٢٠١١:٢٠٤ (Khosravi, بـر ايـن اساس مـناسبات تـنش زا و خـصمانه جمهوري اسلاميي ايران و آمـريکا در دوره هشت ساله بيل کلينتون وارد مرحله تازه اي شد و خصومت و روياروييها شکل عين و آشکارتري به خـود گـرفت .