چکیده:
در این مقاله با بیان خلاصهای از مفهوم موازنۀ قدرت و تعریف تئوریک آن، سیاست آمریکا در
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در مقاطع زمانی 1359 تا 1367 ش برر سی می شود. سوالی که
در مقالۀ حاضر به آن پاسخ داده میشود، عبارت است از با تغییر موازنۀ قدرت میان ایران و عراق،
بعد از انقلاب استلامی ایران، آمریکا در قبال این تغییر و عواقب آن، یعنی جنگ ایران و عراق، چه
واکنش و سیا ستی برای حفاظت از منافع خود در این منطقۀ حیاتی اتخاذ کرد؟ به نظر میر سد،
ستیاستت آمریکا در قبال هر دو کشتور، ستاست موازنۀ قوا، یعنی غلبهنکردن هیچیک از طرفین
درگیر جنگ بر دیگری، بوده است. این کشور در مقاطعی با حمایتکردن یکی از طرفین جنگ یا
عدم حمایت از آن، این سیاست را اعمال نمود. در این مقاله که با روش توصیفی تتتت تحلیلی و با
استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی انجام میشود، ابتدا سیاست آمریکا در قبال ایران با هدف
تضعیف این کشور، بهعنوان تهدید فوری در بازۀ زمانی مشخ ، همچنین کمک به ایران و دست
رد آن به سینۀ آمریکا در جریان ایران کنترا برر سی خواهد شد. سپا سیا ست آمریکا در برابر
عراق و ک مک های اطلا عاتی و در ن ها یت فاز عمل یاتی ح ما یت آمری کا از عراق، یعنی ج نگ
نفتکشها مورد تامل قرار خواهد گرفت. بهطور کلی، روند چگونگی عملیاتیکردن سیاست توازن
قوای آمریکا در قبال این جنگ واکاوی خواهد شد.
In this article, we will briefly review US policy in the two countries'
imposed war on Iran, from time to time by summarizing the concept of
power balance and its theoretical definition. The question that will be
answered in this article is: 1) What is the reaction and policy of changing
the balance of power between Iran and Iraq after the Islamic Revolution
of Iran in response to this change and its aftermath? To protect its
interests in this sensitive area?
It seems that the US policy towards both countries involved in the war
has been a policy of balance of power, that is, neither side prevails over
the other, and at some point in time, with or without the support of one
party involved in the war, applies this policy. In this descriptiveanalytical
paper, using library and Internet resources, this article first
examines US policy toward Iran to weaken Iran as an immediate threat
at specific times and to assist Iran and deny Iran access to the US during
Iran's Contra And then we'll look at US policy toward Iraq, intelligence
and operational assistance, and finally the operational phase of US
support for Iraq, the pipeline war. In general, the process of how the USIraq
war policy will work will be examined.
خلاصه ماشینی:
سؤالی که در مقالۀ حاضر به آن پاسخ داده میشود، عبارت است از با تغییر موازنۀ قدرت میان ایران و عراق، بعد از انقلاب اسلامی ایران، آمریکا در قبال این تغییر و عواقب آن، یعنی جنگ ایران و عراق، چه واکنش و سیاستی برای حفاظت از منافع خود در این منطقۀ حیاتی اتخاذ کرد؟ به نظر میرسد، سیاست آمریکا در قبال هر دو کشور، سیاست موازنۀ قوا، یعنی غلبهنکردن هیچیک از طرفین درگیر جنگ بر دیگری، بوده است.
سؤالاتی که در این مقاله مطرح میشود؛ این است که آمریکا چرا و چگونه سیاست توازن قوا را در جنگ هشتسالۀ تحمیلی عراق علیه ایران اتخاذ کرد؟ و با اعمال این سیاست درصدد چه اهدافی بود؟ در خصوص اهمیت این مقاله و موضوع آن میتوان گفت هرچه آگاهی خود را دربارۀ سیاستهای اعمالی قدرتهای بزرگ در دورههای مختلف تاریخی بیشتر کنیم، میتوانیم مدیریت بهتری را در قبال این سیاستهای منفعتطلبانه داشته باشیم.
همچنین، بیشتر بر مکتب سیاسی انقلاب اسلامی ایران و بازتاب آن بر کشورهای منطقه تمرکز کرده است، در صورتی که آمریکا و سیاست آن کشور را در آن مقطع زمانی بهعنوان یکی از اقطاب تأثیرگذار نظام بینالملل در عصر جنگ سرد نمیتوان نادیده گرفت یا بهصورت سطحی از آن رد شد.
4. سیاست آمریکا در قبال ایران طی جنگ هشتساله با عراق 1980ـ1988 ایالات متحدۀ آمریکا راهبردی که در قبال ایران داشت این بود که ایران، نه آنقدر ضعیف باشد که باعث بیثباتی آن شود و در نتیجۀ آن تحت تسلط اتحاد جماهیر شوروی قرار گیرد، نه آنقدر قدرتمند باشد که تهدیدی برای منافع آمریکا در منطقه شود.