چکیده:
درجامعهاسلامی ایران گفتمان انتقاد غالب نیست؛ درحالی که لازمهی ترقی هرجامعهای بهرهمندی آن ازموهبت آزادی میباشد و شاخص مهم آن بازبودن فضای انتقاد است.یکی از مهمترین علت این کاستی، غفلت از ضرورت وبایستگی انتقاد در قرآن میباشد. دراین نوشته با مطالعهی تفاسیر و دیگرمنابع کتابخانهای، مفهوم انتقاد به صورت توصیفی بررسی و به تعریف جامع برای انتقاد دست یافت که عبارت است از ارزیابی پدیده هاو ارائهی نتایج به افراد ذیربط، آیهی مجادله، محور بحث قرار گرفت. پس از اثبات همسانی مجادله و انتقاد و پس از اثبات وجوب مجادله برای رسول اکرم، وجوب عقلی و شرعی انتقاد برای دیگران وبه طور خاص برای علمای دین نیز استنباط گردید.
خلاصه ماشینی:
2. وجوب بهرهگیری از ابزارهای بیانی و ارتباطی همانند انتقاد، از زاویه وجوب مقدمه واجب نیز قابل بررسی است که در علم اصول وجوب عقلی و شرعی آن محرز گشته است (مظفر، همان: 1 / 455) جدا از اینکه برابر امر الهی برای تقرب به خدا باید ابتغای وسیله نمود: «وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَه» (مائده / 35) که با وجود «ال» استغراق، هر نوع وسیلهای را شامل میشود که یکی از آن وسایل، ابزار منطقی (انتقاد و مناظره) است و وقتی برای مقدمه به حکم عقل و نقل قرآنی، وجوب را ثابت دانستیم، وجوب برآمده از قالب امری آیه مورد بحث، از نوع وجوب غیری و توصلی است؛ بدینمعنا که مجادله و انتقاد به نفسه موضوعیت ندارد و ذاتاً هدف نیست بلکه در این آیه به پیامبر اعظم و از طریق ایشان به همه مکلفین دستور داده شده که از ابزار مجادله و انتقاد برای هدف مشخص (دعوت توحیدی و هدایت جامعه) بهره بگیرند؛ همانگونه که علم منطق، مجادله را بهعنوان صنعت میشناسد.