چکیده:
یعد السید أحمد الرضوي المعروف بالأدیب البیشاوري (حدود 1260 - 1346 ق) من علماء بیشاور، و قد شاهد في شبابه استعمار موطنه بید عمّال الکمباني البریطانیین، فهرب إلی أفغانستان، و بعد التجوال في عدّة من البلدان ورد إیران و اشتغل بالدرس و التدریس في مشهد و سبزوار حتی استقرّ في طهران، و بقي فیها إلی آخر عمره (ما یقارب 50 عاما). هذه المقالة تدرس منزلته العلمیة و الأدبیة استناداً إلی دیوانه، و منظومته المهمّة (قیصرنامه)، و تبیین مواقفه ضد الظلم و الاستعمار، و تقابله مع المشروطیین العلمانیین و اندماجه مع المشروطیّین المتشرّعة و الشیخ فضل الله النوري، و سائر مواقفه السیاسیّة.
سید احمد رضوی، مشهور بهادیب پیشاوری (حدود 1260 -1346 ق)، از علمای شهر پیشاور است که در اوایل عمر، شاهد اشغال زادگاه خویش توسط عمال کمپانی هند شرقی انگلیس بود. او پس از قتل عام طایفه اش به دست نظامیان انگلیسی، در عنفوان جوانی ناگزیر به افغانستان رفت و پس از سالها تحصیل در شهرهای مختلف آن کشور، پای در خاک ایران نهاد و پس از چندی تدرس و تدریس در مشهد و سبزوار، سرانجام به ترهان آمد و تا پایان عمر - یعنی حدود 50 سال- در این شهر به تعلیم مستعدان و سرودن اشعار اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی و سیاسی پرداخت. این مقاله، پس از واکاوی جایگاه علمی و معنوی ادیب، با استناد به «دیوان اشعار» و نیز منظومه مهم وی، «قیصرنامه» ،دیدگاه های ضد استبدادی او (بویژه در برابر استعمار انگلیس) را تبیین کرده و در ادامه به تقابل وی با «مشروطه خواهان سکولار» و همفکری اش با جریان «مشروطه مشروعه» و «شیخ فضل الله نوری» می پردازد. از دیگر جلوه های ضد استعماری و وطن خواهی در افکار و اشعار ادیب، ستیز با قرارداد ضد ایرانی «1907» و «1919» است که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است.