چکیده:
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را میتوان واکنش قدرتهای بزرگ در ساختار نظام دوقطبی علیه انقلاب اسلامی ایران دانست که درنهایت بعد از گذشت هشت سال با تصویب و اجرای قطعنامۀ 598 شورای امنیت سازمان ملل خاتمه یافت. مروری بر اجرای قطعنامۀ 598 و تطبیق نحوۀ اجرای برخی بندها نظیر بخش اول از بند اول و بند دوم قطعنامه با اجرای بندهای ششم و هفتم آن حاکی از این است که این قطعنامه بهگونهای نامتوازن اجرا شده است. لذا باتوجهبه نقش بیبدیل ساختار نظام بینالملل در تصویب قطعنامه 598، این سؤال مطرح می شود که «ساختار نظام بینالملل چه نقشی در اجرای قطعنامۀ 598 داشت؟» یافتههای پژوهش حاکی است «باتوجهبه سیاست قدرتهای بزرگ مبنیبر خاتمۀ جنگ، بدون داشتن پیروز، تنها بخش اول از بند اول و بند دوم قطعنامۀ 598 که صرفاً ناظر بر توقف درگیریها بود، قاطعانه اجرا شد، اما بندهای بعد که ناظر بر منافع ایران بود، برخی نظیر بندهای ششم و هفتم بهطور ناقص و ناکارآمد اجرا شد و برخی دیگر مانند بند هشتم اساساً مورد توجه قرار نگرفت.» لذا در این نوشتار که ازحیث روش تحقیق درزمرۀ تحقیقات توصیفی ـ تحلیلی قرار دارد، ضمن مروری بر نظریۀ «نئورئالیسم ساختاری»، در ابتدا سیاست قدرتهای بزرگ درقبال جنگ ایران و عراق و همچنین عوامل مؤثر در جریان تصویب قطعنامۀ 598 مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سپس چگونگی اجرای قطعنامه و نقش ساختار نظام بینالملل و قدرتهای بزرگ در این فریند مورد تجزیهوتحلیل قرار خواهد گرفت.
The war imposed by Iraq against Iran can be considered to be a response on the part of the great powers in the structure of the bipolar system against Islamic Revolution of Iran, which was finally terminated after eight years following the adoption and implementation of Resolution 598. An overview of the procedure during which Resolution 598 was implemented, as well as the comparison made between the way in which a few paragraphs like the first section of the first paragraph and the second paragraph of the Resolution have been implemented, and the way the sixth and seventh paragraphs have been implemented indicate that this Resolution has been implemented in an uneven manner. So, with regard to the unique role of the international system structure in adopting Resolution 598, this question is raised: What role did the international system structure have in implementing Resolution 598? The findings of the research indicate that considering the great powers’ policy in terminating the war without a winner, only the first section of the first and second paragraphs of Resolution 598 that merely addressed the ending of hostilities, was implemented decisively. But, the next paragraphs that dealt with Iran’s interests, and a few paragraphs like the sixth and seventh paragraphs were implemented in an ineffective manner, and a few others like the eighth paragraph were not effectively taken into account. So, in addition to reviewing the theory of ‘Structural Neorealism’, this writing, which falls into analytical-descriptive studies, firstly examines the great powers’ policy towards Iran-Iraq war, as well as the factors that had an impact on the adoption of Resolution 598, and then, analyzes how the Resolution was implemented and how the international system structure contributed to this procedure.
خلاصه ماشینی:
لذا باتوجه به نقش بيبديل ساختار نظام بين الملل در تصويب قطعنامه ٥٩٨، اين سؤال مطرح مي شود که «ساختار نظام بين الملل چه نقشي در اجراي قطعنامۀ ٥٩٨ داشت ؟» يافته هاي پژوهش حاکي است «باتوجه به سياست قدرت هاي بزرگ مبنيبر خاتمۀ جنگ ، بدون داشتن پيروز، تنها بخش اول از بند اول و بند دوم قطعنامۀ ٥٩٨ که صرفا ناظر بر توقف درگيريها بود، قاطعانه اجرا شد، اما بندهاي بعد که ناظر بر منافع ايران بود، برخي نظير بندهاي ششم و هفتم به طور ناقص و ناکارآمد اجرا شد و برخي ديگر مانند بند هشتم اساسا مورد توجه قرار نگرفت .
براين اساس ، اين سؤال مطرح ميشود که چرا قطعنامۀ ٥٩٨ نتوانست زمينۀ صلح پايدار ميان عراق و ايران را فراهم کند؟ چرا آن قدر که اجراي بند اول و دوم قطعنامه در خاتمه بخشيدن به جنگ تأثيرگذار بود، بندهاي سوم و چهارم قطعنامۀ مذکور در حل وفصل موضوعات ميان ايران و عراق ، تأثيرگذار نبود؟ چرا برخي بندها نظير بندهاي ششم و هفتم قطعنامه مبنيبر تعيين متجاوز و کمک هاي بين المللي ناتمام رها شده و برخي ديگر نظير بندهاي پنجم و هشتم درخصوص خويشتن داري از گسترش جنگ و راه هاي افزايش امنيت و ثبات در منطقه اساسا مورد توجه قرار نگرفت ؟ چرا شوراي امنيت در اين روند اقدام خاصي را صورت نداد؟ مطالعۀ اين موضوع از جهات متعددي در سياست دفاعي، امنيتي و خارجي جمهوري اسلامي ايران اهميت و ضرورت فراواني دارد.