چکیده:
لزوم احتیاج امت به «هدایت تشریعی» پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم؛ یکی از مهمترین دلایل شیعه برای نصب امام است. پس از غبیت امام زمان صلّی الله تعالی فرجه الشّریف و عدم دسترسی شیعیان به آن حضرت، عدهای تلاش کردند این امر را به کلی مورد تردید قرار دهند. ابن تیمیه یکی از این افراد است. او سعی کرده است با دستاویز قرار دادن موضوع لزوم استمرار هدایت تشریعی پس از ختم نبوت نزد شیعیان و ناسازگاری آن با غیبت امام زمان صلّی الله تعالی فرجه الشّریف؛ اصل مهدویت شیعه را با تردید مواجه کند. این مقاله به اصل شبهه و جواب آن، با رویکرد تحلیلی و رجوع به منابع مکتوب پرداخته است.
دستاورد این پژوهش نیز، رد اصل شبهه و بیان سازگاری موضوع لزوم استمرار هدایت تشریعی با غیبت، به رغم عدم دسترسی به امام زمان صلّی الله تعالی فرجه الشّریف و هماهنگی گزاره مذکور با موضوع مهدویت شیعی و عدم گمراهی شیعه در زمان غیبت است.
The ummah’s need to the “revealed guidance” after the decease of the holy Prophet of Islam (pbuh) is one of the most important reasons for the Shiite to appoint an Imam. After the disappearance of Imam of the Time (A.S) and lack of access of the Shiite to that Imam, some tried to question this issue completely. Ibn Taymiyyah is one of these people. He tried to question the principle of Shiite Mahdism by abusing the issue of the need for the revealed guidance to be continued after the termination of prophecy among the Shiite and its incompatibility with the absence of Imam of the Time (A.S). This paper deals with the main doubt and its answer, with an analytical approach and with reference to the written sources. The achievement of this research is the rejection of the principle of doubt and the expression of the compatibility of the need for the continuation of revealed guidance with the absence (of the Imam) in spite of lack of access to the Imam of the Time (A.S) and the coordination of the mentioned statement with the subject of Shiite Mahdism and the non-misguidance of Shiite at the time of Occultation (of the Imam).
خلاصه ماشینی:
«عقلی» آن است که به کمک عقل و با دقت در دلایل «عقلی» و نقض و ابرام آنها به دست میآید و «نقلی» آن است که از سوی پیامبر و امامان معصوم بیان شده است و آنها نیز هیچ چیزی را که مورد احتیاج بشر است، بدون بیان رها نکردهاند؛ با این همه، احتیاج به امام همچنان باقی است؛ زیرا علت احتیاج به امام- که همواره و در هر صورتی باقی میباشد – این است که وجود امام لطف خدا برای بشر است تا انسانها را از حرام دور کرده و به انجام دادن واجبات ترغیب و تحریص کند و هیچ کس از چنین لطفی بینیاز نیست و هیچ چیز دیگری هم نمیتواند جایگزین آن شود؛ زیرا اگر چه با استفاده از روایاتی که از پیامبر و امامان معصوم به دست شیعه رسیده است، میتوان همه نیازهای شرعی شیعه برآورده کرد و این روایات میتوانند پاسخگوی همه آنچه در شریعت و دینداری مورد نیاز است، باشد؛ ولی از آنجا که ممکن است راویان حدیث، عمداً و یا به اشتباه، از اصل کلام معصوم عدول کرده باشند و در نتیجه، نقل حدیث قطع شده و یا در نقل کسی که نقل او حجیت ندارد خلاصه شده باشد؛ لزوماً باید امامی وجود داشته باشد تا حقیقت را بیان کند و جایی را که در آن خطا و اشتباه رخ داده است، مشخص سازد.